امیر کبیر (شیز سابق)

وبلاگ تحلیلی مسائل انتخاباتی ایران

امیر کبیر (شیز سابق)

وبلاگ تحلیلی مسائل انتخاباتی ایران

اصحاب قدرت در برابر مردم قدرتی ندارند

عماد افروغ 
یک سوال عمومی در مواجهه با این مساله «نگذاشتند» یا «نمی گذارند» ایجاد می شود که چه کسی نگذاشت؟ چه کسانی هستند که بر سر راه اصلاح طلبان و بعضاً اصولگرایان مستقل سنگ اندازی می کنند و آنها را می خواهند از صحنه حذف کنند.

این سوال کوتاه است اما جواب مفصلی را می خواهد که در اینجا به بخشی از آن اشاره می کنم. به عنوان یکی از اصولگرایان مستقل که در مجلس هفتم و بعد از آن با «نگذاشتند» روبه رو شدم باید بگویم دیگر از برخی توقع خاصی ندارم.

برخی بنابر مصلحت هایی و منفعت هایی نخواهد گذاشت به عرصه عملی در جامعه مشغول شوم. باید ریشه این «نگذاشتند»ها را در عرصه عمومی جست و جو کرد. عقیده دارم هر مقدار آگاهی عمومی از حقوق شهروندی خودش و قانون بیشتر باشد قدرت آنهایی که «نمی گذارند» کمتر می شود.

افرادی که می خواهند وارد کار شوند نباید خواستار یک تعامل خوب و عالی باشند. آنها اصلاً نباید از این بخش خواستار تعامل خاصی باشند. بلکه باید با تکیه بر خواست مردم و عرصه عمومی به فکر ایده هایشان باشند. نباید انتظار داشت با ورود به کار تمام این بیماری را نادیده گرفت، نباید انتظار داشت که با ورود به این عرصه که خود پر از «نمی گذارند» ها است به دنبال رفع مشکلات رفت.

 اگر معتقدیم تغییرات باید از عرصه مدنی شروع شود باید به این عرصه مظلوم بیشتر توجه کرد و به تقویت آن پرداخت. اگر اعتقاد به رای مردم و قدرت مردم و نهاد های مدنی داریم باید از این عرصه وارد میدان شویم. ما باید با روشنگری و دادن اطلاعات به مردم آگاهی عمومی را افزایش دهیم.

 اگر «نگذاشتند» ما کار کنیم. از این موضوع که از عرصه به کنار زده شدیم، هیچ ناراحت نیستم. من ناراحت این موضوع نیستم که به ناحق و به دلیل بعضی منفعت طلبی ها عده یی «نگذاشتند» کار کنم بلکه تازه متوجه اشکال کار در جامعه شدم. گیر کار در عرصه مدنی و ضعف در این عرصه است.

ضعف در روشنفکری و تئوری پردازی است. باید در این عرصه ها فعالیت کرد، باید موارد و هدف های جمهوری اسلامی را بررسی کرد. من فهمیدم اشکال ما در نبود نهاد های فکری قوی در جامعه ایران است. اگر روشنفکری فعال و روشنگر داشته باشیم آنهایی که به دنبال «نگذاشتن» هستند نمی توانند قدرت خود را اعمال کنند. حال نوع نگاه افراد به قدرت مانع یا ایجاب کننده اظهارنظر در مورد این مساله است.

اگر افرادی التزامی به رای مردم نداشته باشند می توانند از «نگذاشتند» در عرصه عمومی دم بزنند اما اگر این افراد التزامی به رای و قدرت مردم دارند که باید داشته باشند و به نظر من نیز تا حدود زیادی دارند، نمی توانند و نباید این فعل را به کار ببرند. اعتقاد دارم باید با این مساله که «نمی گذارند» کنار آمد.

این کنار آمدن اصلاً به معنای منفعل شدن و کنار کشیدن نیست، بلکه باید حضور تاثیر گذار را در عرصه های گوناگون در چارچوب اصل اخلاق و قانون اساسی حفظ کرد. باید دید این حضور در چه عرصه یی می تواند تاثیرگذار تر باشد و فعالیت را در آن عرصه بیشتر کرد. باید مقاومت کرد. من به مساله قدرت برای قدرت اعتقاد ندارم و به این نکته که باید در قدرت بود تا بتوان در جامعه تاثیرگذار بود نیز اعتقادی ندارم.

گاهی می توان خارج از قدرت و در عرصه عمومی نیز تاثیر گذار بود و حتی گاه این تاثیرگذاری شاید بیشتر از زمانی باشد که در قدرت هستیم. این بستگی به نظر افراد و دیدگاه افراد مختلف دارد. البته مردم نیز در مقابل افرادی که به دنبال حذف دیگران از عرصه هستند آن مقاومت کافی را ندارند. اگر مردم نخواهند این مقاومت را ایجاد کنند این «نگذاشتن»ها بیشتر از همیشه می شود.

 من همیشه به اصحاب رسانه این توصیه را کرده ام که اگر مردم به دخالت و مانع تراشی های شما در عرصه رسمی اعتراض کردند و خواستند جلوی این مساله بایستند، شما از آن استقبال کنید، شما به این نارضایتی ارج بگذارید و از آن خوشحال شوید. مردم نارضایتی خودشان را نشان می دهند. ممکن است عده یی بگویند نمی گذارند مردم بدانند تریبون ها را از افراد می گیرند.

می خواهند مردم را در یک ناآگاهی نگه دارند. اما من که از عرصه رسمی به نوعی شاید کنار کشیده باشم و با این «نگذاشتند»ها نیز آشنا هستم و دچار این فعل شوم شده ام باز در عرصه عمومی حرف خودم را می زنم، با خبرگزاری ها، با روزنامه ها، با کتاب هایم در وبلاگ ها و با هر وسیله ارتباطی که بتوانم با مردم در تماس باشم و حرف هایم را بزنم از عقیده ام دم می زنم. باید عمل خودمان را پر رنگ کنیم. فلسفه نظام ما در ظاهر با این عقیده که نباید مردم و افراد را با «نگذاشت» درگیر کنیم همراه است و باید به این تن بدهد.

حال شاید در عمل عده یی این گونه برخورد نکنند و خود باعث و بانی این کار باشند اما در فلسفه سیاسی جمهوری اسلامی اصلی برای کار و عمل همه وجود دارد. توجه به این نکته که البته گاهی انتظارات افراد نیز از مردم و عرصه رسمی نامعقول است لازم است.

نباید انتظار داشت نه در عرصه رسمی و نه در عرصه غیررسمی با هیچ مانعی روبه رو شد. هر حرکتی مخالفانی دارد و موافقانی. اگر مطالبات ما مردمی باشد مردم به عرصه رسمی فشار می آورند و مقاومت و روشنگری ما نیز باعث پیروزی ما می شود.

بارها ذکر کرده ام مردم ایران به گفتمانی که نزدیک به لیبرالیسم و سکولاریسم شبیه باشد یا نزدیک روی خوش نشان نمی دهند. قاعدتاً در این مورد چون جز مطالبات خود لیبرالیسم و سکولاریسم را نمی بینند به عرصه رسمی نیز فشاری وارد نمی کنند. اگر مطالبات حق طلبانه باشد حمایت ها را بیشتر می کند. شاید فشارها بیشتر شود اما اصحاب قدرت نمی توانند در برابر مردم بی تفاوت باشند. باید به مطالبات آنها پاسخ دهند یا مردم خود حق خود را بگیرند.
نظرات 1 + ارسال نظر
دنیز پنج‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 13:16 http://daryaadaar.persianblog.ir

باید به آقای افروغ برای کشف مهمی که داشتند تبریک گفت.عمریه بزرگ وکوچیک این مملکت فریاد می کنه که :ایها الناس ...........ما رو نمی ذارند حرف بزنیم.کاری کنیم.اون وقت این آقا تازه به این نتیجه رسیده.باز جای شکرش باقیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد