امیر کبیر (شیز سابق)

وبلاگ تحلیلی مسائل انتخاباتی ایران

امیر کبیر (شیز سابق)

وبلاگ تحلیلی مسائل انتخاباتی ایران

مصاجبه خواندنی" ابراهیم نبوی" با اعتماد

اگرچه بسیاری ابراهیم نبوی را به عنوان یکی از چهره های شناخته شده طنزپردازان ایران می شناسند اما در این مجال با وی به عنوان مسوول دفتر سیاسی وزارت کشور در سال های 61 تا 64 به گفت وگو نشستیم؛
 
گفت وگوی سیاسی که اگرچه گاهی گذری به طنز داشت اما کاملاً جدی بود. ابراهیم نبوی طنزپرداز و سیاسی نویس اصلاحات بیش از پنج سال است که در بلژیک زندگی می کند. بهانه این گفت وگو حملات متعدد فاطمه رجبی به میرحسین و علت حمایت نبوی از این نامزد انتخاباتی است.

---

-آقای نبوی، شما ایرانی ساکن خارج از کشور هستید. بسیاری از نویسنده ها و سیاسی هایی که خارج از ایران زندگی می کنند انتخابات ریاست جمهوری را یا تحریم می کنند یا رای نمی دهند و اگر هم رای بدهند، توضیحی در رابطه با آن نمی دهند. چرا شما از انتخابات دفاع می کنید؟
من به دلیل برخی شرایط ناگواری که برایم پیش آمد، مجبورم چندی در بیرون از ایران زندگی کنم. این تغییر مکان جغرافیایی به معنی تغییر مختصات فکری و سیاسی من نیست. مخاطب من در داخل ایران زندگی می کند و برای من نظرات و افکار عمومی ایرانیان خارج از کشور ارزش تعیین کننده ندارد. من در حقیقت فقط به لحاظ فیزیکی در فرنگ زندگی می کنم. از طرف دیگر یادتان باشد که من و کسانی مثل من، ایرانیانی هستیم که به دلیل مشکلات نه چندان قانونی و به دلیل برخی موارد در بیرون هستیم. ما در فرصت مناسب برمی گردیم. من نیامدم که بمانم، البته تجربه خوبی در اروپا پیدا کردم، ولی قصد ادامه زندگی در اینجا را ندارم. من می خواهم برگردم و به زندگی و کار در ایران ادامه بدهم، به همین دلیل مثل کسی که در ایران زندگی می کند در مورد انتخابات فکر می کنم.

-شما فکر می کنید اگر فضا عوض شود و اصلاح طلبان به قدرت برگردند به ایران بازمی گردید؟
من حتی اگر اصلاح طلبان به قدرت باز نگردند هم به ایران برمی گردم. ظاهراً دادگاه برای تیرماه مرا احضار کرده است و من قصد ندارم قاضی عزیزم را معطل بگذارم. اما اگر اصلاح طلبان به قدرت برگردند با خوشحالی بیشتری باز خواهم گشت. من البته یکی از مهم ترین مسائل زندگی ام بازگشت به ایران و بازگشت اصلاح طلبی و میانه روی به کشور و قوه مجریه است، اما اینها الزاماً یکی نیستند، یعنی من در هر حال برمی گردم، حتی اگر اصلاح طلبان پیروز نشوند. در هر حال از اصلاح طلبان حمایت می کنم.

-فکر می کنید اصلاح طلبان شانسی برای بازگشت دارند؟
من تقریباً تردیدی ندارم که اصلاح طلبان با قدرت بازخواهند گشت. این بیش از اینکه به تلاش اصلاح طلبان مربوط باشد، به ناکارآمدی دولت نهم مربوط است. از نظر من دولت نهم و جناب آقای احمدی نژاد شرایط کامل یک بازنده انتخاباتی را دارند. مطمئنم ایشان وارد هر میدان مسابقه یی بشوند، خواهند باخت. مهم نیست مسابقه کشتی باشد یا مسابقه فوتبال عربستان. یعنی بعید می دانم مردم، اصلاح طلبان، میانه روها و اصولگرایان و حتی اعضای هیات دولت نهم هم به آقای احمدی نژاد رای بدهند. از طرف دیگر اصلاح طلبان هم شرایط خوبی دارند. آقای موسوی مثل فارست گامپ گچ پایش باز شده است و دارد تندتند می دود، و دیگر هر چه فریاد می زنی هم توقف نمی کند. از سوی دیگر آقای کروبی هم با یک تیم قوی آمده. من واقعاً اگر مصلحت نمی دانستم که باید به موسوی رای بدهم و جنبه های کاریزماتیک او را در پیروزی موثر نمی دانستم، تردیدی از حمایت از کروبی که در کنارش کرباسچی، عبدی، ابطحی و مهاجرانی هستند، نمی کردم. از طرفی خاتمی نیز زیبا و درست بازی کرد. اینها نشانه درس گرفتن از شکست های قبلی است. از نظر من اصلاح طلبان برنده انتخابات هستند و در روزهای آینده این پیروزی را پررنگ تر احساس خواهیم کرد.

-اصلاح طلبان دو نگرانی دارند؛ یکی به اجماع نرسیدن دو کاندیدای انتخابات و تقسیم شدن رای ها و دیگری داغ نبودن تنور انتخابات در میان مردم کوچه و بازار. راجع به سرد بودن فضای انتخابات می توان به یادداشت سیدمحمدعلی ابطحی نیز اشاره کرد.
به نظر من اصلاح طلبان وضع خوبی دارند؛ یک گروه آنها که به لحاظ جنس سیاسی، اقتصادی و نوع پایگاه اجتماعی متفاوت هستند، پشت سر کروبی اند و این خوب است. گروهی دیگر که فعلاً اکثریت دارند، یعنی طبقه متوسط شهرنشین، و احزاب اصلاح طلب مثل مشارکت و مجمع و مجاهدین انقلاب پشت سر میرحسین موسوی هستند. این دو دارند کار می کنند و رفتارشان با قبل فرق می کند. مهم این است که این دو اولاً تلویحاً پذیرفته اند که با همدیگر درگیر نشوند و ثانیاً این دو رای همدیگر را نمی برند و نمی خورند. پایگاه و نقطه هدف این دو متفاوت است. طبیعی است که لزومی به اجماع اولیه نیست. در ماه فروردین، روز بیست و دوم اگر کروبی یا موسوی یکی شان کنار بکشد، انگار همه بازی را بدهند به طرف مقابل، الان به هیچ وجه کروبی یا موسوی نباید کنار بروند. حتی آقای خاتمی هم از نظر من اشتباه کرد که تا پایان فروردین نماند. نباید یک هدف مشخص را جلوی توپخانه راست ها گذاشت. الان کروبی رای بسیاری از سنتی ها، روستاها و مناطق خاصی از کشور را می گیرد. آقای موسوی هم رای بسیاری از نیروهای مذهبی اصولگرا را می گیرد. معلوم است که یک جانبازی که دوستش خودش را به خاطر زندگی ناگواری آتش زده است، به میرحسین رای می دهد. برای خیلی ها فرق میرحسین و جناب احمدی نژاد در اقتصاد و سیاست خارجی فقط این است که میرحسین چپ است، ولی موفق بود، آقای احمدی نژاد هم چپ است ولی ناموفق بود. میرحسین در شرایط بد، کشور را نسبتاً خوب اداره کرد، آقای احمدی نژاد با همه امکانات نتوانست کشور را اداره کند. از طرف دیگر من فکر می کنم دماسنج آقای ابطحی مثل ساعت آقای کروبی احتمالاً کار نمی کند. شور و حالی که در میان مردم است تقریباً بی سابقه است. منتها این اصلاح طلبان هستند که چون از دور دست شان بر آتش است فکر می کنند تنور سرد است. صدای جلز و ولزش از آقای کلهر و خانم رجبی می رسد، کجای قضیه سرد است؟ داستان این است که اصولگرایان نمی دانند چه کنند و در آن طرف هیچ شور و شوق و نشاطی وجود ندارد.

-آقای نبوی، ظاهراً از سال 61 تا 64 که دوره نخست وزیری میرحسین است، شما مسوول دفتر سیاسی وزارت کشور بودید. به ذهن این گونه خطور می شود که وجود شما در این سمت باعث حمایت تان از میرحسین شده است.
البته که درست نیست. من دلبستگی خاصی به گذشته شغلی خودم ندارم و حتی از آن دفاع هم نمی کنم. دورانی بود که همه ما به شکلی داریم سعی می کنیم تغییرش بدهیم، اما معنای این حرف می تواند این باشد که من می دانم در آن روزها چه خبر بود و سیستم حکومتی چگونه اداره می شد. من آقای موسوی و شیوه کار ایشان را می شناسم. اما اگر به گذشته برگردم دوستی من با محسن مخملباف که ایشان مورد حمایت مهندس موسوی بود و اینکه من از سال 1365 تا سال 1368 با سینمایی کار می کردم که با واسطه یا بی واسطه تحت حمایت موسوی بود در این تصمیمات نقش دارد، البته مهم ترین دلیل علاقه من به آقای موسوی یا حتی کروبی یا حتی قالیباف، جناب آقای احمدی نژاد است که من را به آقای موسوی علاقه مند می کند.

-به نظر شما آقای موسوی که شما در 20 سال پیش می شناختید به موسوی امروز چه مقدار شبیه است؟
به همان اندازه که آقای کروبی و آقای خاتمی و آقای معین یا آقای عبدالله نوری یا آقای منتظری یا محسن مخملباف یا آقای ابراهیم نبوی شبیه گذشته هستند، یعنی در واقع هیچ شباهتی به لحاظ بسیاری از باورها ندارد، اما چرا، شباهت هایی وجود دارد، معمولاً گذشت زمان چیزهایی را حفظ می کند و چیزهایی را تغییر می دهد. من از موسوی به خاطر آنچه بود، حمایت نمی کنم. آخرین باری که من آقای موسوی را در ایران دیدم، چهار ماه قبل از خروجم از ایران بود، یعنی پنج سال و نیم قبل؛ همان زمانی که آقای هاشمی را دیدم و خیلی های دیگر را.
 
خیلی از افراد می گویند میرحسین مدت ها نبود، و در جریان نیست، داستان دوستی است که هر گاه مسافرت می رفت، به من می گفت؛ «کجایی؟ مدتی است نمی بینمت،» در حالی که ما جایی نرفته بودیم، خودش رفته بود. میرحسین در همین کشور زندگی می کرد و ما نمی دیدیمش، ولی او در جریان همه چیز بود، همان طور که وقتی آقای خاتمی از کتابخانه ملی وارد دفتر ریاست جمهوری شد، در جریان همه چیز بود.

-زمان نخست وزیری میرحسین دوران بگیر و ببند جوانان بود. دست های زیادی رنگ شد، موهای زیادی کوتاه شد و... میرحسین در آن زمان سکوت کرد و هیچ نگفت. حال ایشان می گویند گشت ارشاد را جمع می کنند. با توجه به اینکه شما مسوول دفتر سیاسی وزارت کشور بودید شاید اطلاع داشته باشید که این رفتار آقای میرحسین جزء تغییرات شان محسوب می شود یا اعتقاد دارید در آن زمان هم با آن رفتارها مخالف بودند؟
تندروی علیه جوانان یا جامعه در دهه 60 حاصل اندیشه میرحسین موسوی نبود. این تندروی به عنوان یک خصلت انقلابی در جامعه وجود داشت و اتفاقاً وجه غالب جامعه بود. اینکه این انقلابیون چرا در آن روزها انقلابی بودند و رفتارهای خشونت آمیز می کردند، البته نه جای دفاع دارد و نه اگر هم جای دفاع داشته باشد من حاضرم از آن دفاع کنم، اما طبیعی است که در یک جامعه انقلابی یکی بزند، یکی بکشد، یکی ترور کند، یکی اعدام کند، چیزی که طبیعی نیست این است که جامعه انقلابی پس از ته نشین شدن و آرامش افرادش اصلاح بشوند و بگویند که قصد مبارزه با خشونت دارند و عذر بخواهند و خودشان را درست کنند و اصولاً جریان اصلاح همین است.

جریان انقلابیگری یک جریان عمومی در سال های دهه 60 بود، چه در میان روشنفکران، چه مذهبی ها، چه مدافعان حکومت و چه مخالفان آن، چیزی که امروز وجود دارد این است که آدمی مثل من قبول می کند در گذشته اشتباهاتی بوده و می خواهد خودش را اصلاح کند، و دوستانی مثل آقای احمدی نژاد و خانم فاطمه رجبی تازه فیل شان یاد سال 1360 کرده است و می خواهند به انقلابیگری برگردند. دولت موسوی که دولت خشونت علیه جامعه نبود. دولت موسوی دولتی بود که جامعه ایران را در شرایط جنگی اداره می کرد. این دولت با تمام قدرت در کار اداره کشور بود. جریان طرفدار خشونت در آن روزها جریان راستگرایی بود که در سیستم قضایی حضور داشت و کاری هم به دولت نداشت. پدران خشونت آن روزها همین دوستانی هستند که امروز دارند جریان راست را اداره می کنند.

-به نظر شما فاطمه رجبی و کسانی که امروز از موسوی انتقاد می کنند امتداد همان جریان راست دهه 60 هستند؟
بگذارید نکته یی را روشن کنیم. خانم رجبی در میان دوستان شان تنها کسی است که به موسوی حمله کرده است، البته این موضوع ربطی به موسوی ندارد، یادتان باشد که خانم رجبی به هر کسی که به رئیس همسرش انتقاد کند، حمله می کند، فرقی نمی کند این آدم خاتمی باشد یا هاشمی یا حتی برادر خودش. خانم رجبی به شخص محترمی مثل خاتمی اهانت های ناگواری کرد. ایشان جایی برای شرم باقی نگذاشت و زشت ترین الفاظ را برای محترم ترین افراد به کار برد. ایشان و دوستان شان حرمت هایی را شکستند که جامعه ایران به آن نیاز دارد. ما به محترم بودن مرجعیت نیاز داریم. جامعه ایران 400 سال افتخارش این بود که اگر کسی به هر دلیل مظلوم باشد و بخواهد ملجا و پناهی بیابد، می تواند به خانه یکی از مراجع برود و کسی حق ندارد وارد آن خانه شود.

خانم رجبی و کسانی مثل آقای احمدی نژاد و دوستان شان حرمت مرجعیت و احترام بزرگان را از بین بردند. آنها سال ها است که مراجع، روحانیون، بزرگان، شیوخ و اقطاب را بی حرمت کردند. هیچ پادشاهی نتوانست تا این حد بر اقطاب معنوی ایران بی حرمتی کند. این دوستان با آقای جوادی آملی و آقای منتظری و با بسیاری از بزرگان آن کردند که هیچ کس شهامت نداشت بکند، و این را نه از سر دانایی که از سر قدرتخواهی کردند. خانم رجبی یک مقاله نوشته است که به قول خود ایشان سه وزارتخانه در زمان خاتمی ایشان را محروم کردند. چنان از آن سه مقاله و فشارهای دوران خاتمی حرف می زندکه استالین از محاصره روسیه توسط آلمان ها حرف نمی زد، ایشان و دوستان شان در دهه 60 هم برای مراجع حرمت نگذاشتند.

آقای مهدی نصیری که با یک واسطه به آقای احمدی نژاد مربوط می شود، رک و راست به یکی از بزرگ ترین مجتهدین زمان مان گفت «رمال»، این خانم ها و آقایان،آقای منتظری و سایر بزرگان را مورد اهانت قرار دادند، نه به خاطر اینکه با خرافات مخالف بودند، فقط به خاطر قدرت. اگر آقای احمدی نژاد نبود، آقای الهام باید ماه ها دنبال کار می گشت تا به عنوان معلم حق التدریسی درس بدهد یا خانم رجبی باید مثلاً تایپیست فلان موسسه قرض الحسنه می شد. معلوم است که وقتی این افراد موقعیتی پیدا می کنند، روحانی که هیچ، خدا را هم حاضرند زیر دست و پا له کنند. گروهی که آبادگران را تشکیل می دهند و آنان که در لویزان از بچه های تحکیم انشعاب کردند و بعداً با جریان راست رفتند منشاء مهم ترین خشونت های کشورند. الان هم می خواهند ایران را برگردانند به روزهایی که ما از آنها می گریزیم، نه ما، که همه عقلای قوم از آن می گریزند. انقلاب ایران یک دوران گذار بود برای رسیدن به یک حکومت که این حکومت باید تبدیل به کشوری نمونه و مناسب برای زندگی مردم شود، اصلاح مهم ترین کار برای این کشور است.

-شما بارها و بارها نسبت به یادداشت های خانم رجبی واکنش نشان دادید. تصور شما این است که خانم رجبی نماد یک جریان است یا نه؟
من یادداشت های زیادی درباره خانم رجبی نوشتم، و به همین دلیل فکر کنم شاید از آقای الهام بهتر ایشان را می شناسم، به نظر من ایشان در جهان اسلام یک پدیده است، یک زن که از مهم ترین مردان قدرتمند کشور انتقاد می کند، البته کاش ایشان بعد از انتقادات شان از مخالفان دولت این همه سفر حج نمی رفتند و بیشتر تهران می ماندند، یا کتاب شان توسط دولت و با کمک مالی دولت چاپ نمی شد، چون حتی در غیراین صورت هم کتاب ایشان خریدار داشت. مشکل این است که وقتی شما به عنوان یک فداکار یا ایثارگر شناخته می شوید، مردم انتظار دارند حداقل یک رنجی هم بکشید، نه اینکه فداکار و ایثارگر باشید و دائماً هم مردم را کتک بزنید. با همه این احوال من وجود خانم رجبی را برای شرایط فعلی کشور بسیار مغتنم می دانم، به خصوص اینکه ایشان اگر به عنوان مدافع آقای احمدی نژاد در صحنه حضور داشته باشند، این یک گام بزرگ برای پیروزی آقای موسوی خواهد بود.

-شنیده می شود فلاحیان، مسیح مهاجری، احمد توکلی و بسیاری از کسانی که تفکرات جناح راست را نمایندگی می کنند حال به طور تلویحی از موسوی حمایت می کنند. علت را در چه می بینید؟
علتش کاملاً طبیعی است، اگر جز این باشد باید در صداقت شان شک کرد. اصولاً احمدی نژاد دو نظریه مهم دارد؛ یکی نظریه تقدم عدالت برای حمایت از گروه های تهیدست، دوم تقدم استقلال کشور به عنوان یک شخصیت ضدامریکایی- یا با زبان کلانتری- ضداستکباری. این دو ویژگی خصائلی هستند که اکثر رای دهندگان و نیروهای سیاسی به آنها توجه می کنند، وگرنه کسی به خاطر اینکه ایشان دائم السفر هستند یا کاپشن می پوشند که طرفدار ایشان نیست. حالا مشکل اصولگرایان حامی جناب آقای احمدی نژاد این است که اتفاقاً آقای موسوی هم همین شعارها را می دهد، با این تفاوت که آقای موسوی در هشت سالی که این شعارها را می داد، بدون داشتن امکانات و پول نفت و در شرایط جنگی نسبتاً موفق بود، اما آقای احمدی نژاد با داشتن 300 میلیارد دلار پول و داشتن اختیارات هر سه قوه و کابینه یکدست ناموفق بود.

آقای احمدی نژاد اگر یک دهم بودجه مصرفی را به آقای موسوی می داد ایشان می توانست تمام وعده های رئیس جمهور را کنترات و آنها را عملی کند. اصولگرایان راستگو و کسانی که به اصول انقلاب اعتقاد دارند، طبیعی است که باید از میان دو آدمی که دو وعده شبیه به هم می دهند، آن یکی را انتخاب کنند که عرضه دارد، و طبیعی است که موسوی آدم باعرضه یی است. البته موسوی چیزهای دیگری هم دارد؛ آدمی است که تیم دارد، خردمند است، اهل فرهنگ است، نگاهش به جهان نگاه محترمانه یی است، منزلت ایران را حفظ کرده و می کند و از همه مهم تر اینکه آقای موسوی تنها کسی است که می تواند ما را از دست این اشتباهات آقای احمدی نژاد نجات دهد.

-منظور شما این است که از نظر آنان احمدی نژاد و میرحسین موسوی یک جور فکر می کنند؟
نه، منظورم این است که آقای موسوی و احمدی نژاد در دو مورد نزدیک به هم فکر می کنند؛ یکی شان می تواند فکرش را عملی کند، آن یکی نمی تواند، به همین دلیل آنها طرفدارش هستند. البته گفتم موسوی به آزادی، فرهنگ و خیلی چیزهای دیگر اعتقاد دارد که آقای احمدی نژاد ندارد. البته این هم به قول بنیامین «بمونه» که آقای احمدی نژاد می خواهد ادای دولت موسوی را دربیاورد، ولی موسوی خودش است.

-گفته می شود کروبی هویتش بیش از موسوی به اصلاحات نزدیک است و موسوی را نماینده مطالبات اصلاح طلبان نمی دانند.
ببینید، من تا دو ماه قبل برایم اهمیتی نداشت که آقای کروبی چه می کند، نه تندی هایش برایم معقول و مقبول بود و نه حتی برخوردهای تشکیلاتی و برنامه های موثرش در این چهار سال را دنبال می کردم. اصلاً ایشان در نقطه کور ذهن و چشم من بود، اما در دو ماه گذشته انتخاب آقای کرباسچی، و جذب افرادی مثل مهاجرانی، عباس عبدی و ابطحی به سوی ایشان به من نشان می دهد ما با یک کروبی سروکار داریم که عاقل، اهل خرد و سیاست و شجاع است و به فکر به دست گرفتن قدرت و اداره آن است. اینها نشانه های خوبی است، شاید اگر هر کسی جز میرحسین موسوی بود، و اگر خاتمی آن بیانیه انصراف را نمی داد من با دل و جان برای آقای کروبی کار و تلاش می کردم ایشان موفق شود، در حال حاضر هم ایشان را مقتدر می بینم، منتها از نظر من این آقای موسوی است که حاصل عمل تشکیلاتی اصلاح طلبان است، یعنی عمل ائتلاف، انصراف، حمایت گروه ها، اجماع تشکل ها برای انتخاب او شکل گرفته، و این برای من اهمیت دارد.

من معتقدم باید نظم سیاسی داشته باشیم. اگر قرار است خاتمی به نفع موسوی انصراف بدهد، من به عنوان حامی خاتمی از موسوی حمایت خواهم کرد. البته ممکن است فکر کنید این یک تبعیت کورکورانه است، اما چنین نیست، این نظم سیاسی است؛ چیزی که سال ها نداشتیم. از طرف دیگر از نظر من آقای موسوی برای پیروزی در مقابل آقای احمدی نژاد شانس بیشتری دارد. موسوی شخصیتی کاریزماتیک است و حتی می خواهم بگویم دور بودنش از قدرت خود یک عامل موثر است. یادتان باشد چه در مورد خاتمی، یا احمدی نژاد مردم افراد بیرون قدرت را به افراد درون قدرت ترجیح دادند. من شانس موسوی را بیشتر می دانم.

البته بخشی از علاقه من هم به رویکردهای هنری او برمی گردد. من شاهد این بوده ام که شخص موسوی بارها از هنرمندان مغضوب و مظلوم دفاع کرد. البته من در چند نوشته ام گفته ام و تصریح کرد ه ام که ما برای پیروزی اصلاحات آمدیم. من هرگز برخلاف دور قبل علیه نامزدهای دیگر اصلاح طلب چیزی نخواهم نوشت و از موسوی حمایت می کنم، اما اگر ببینم آقای کروبی دو هفته قبل از انتخابات موفق شده است موجی بزرگ ایجاد یا کابینه یی عالی معرفی کند یا موسوی رفتاری ناشایست بکند طبیعی است که در روزهای آخر هم به طرف کروبی خواهم رفت و هم از موسوی خواهم خواست برای کمک به اصلاحات به نفع کروبی کنار برود یا برعکس. اما در هر حال به هیچ کدام از این دو بزرگوار توصیه نمی کنم که تا دو هفته قبل از انتخابات کنار بروند.

-در این دوره نسبت به دوره قبل بحث تحریم انتخابات به صورت جدی مطرح نشده است، فکر می کنید چرا کسانی که در دوره قبل تحریم کردند حال سکوت کرده اند؟
شما در هر جایی باشید لازم است روزنامه یی در دست بگیرید، یا تلویزیون روشن کنید، یا پای اینترنت بروید، یا میدان تره بار بروید و گوجه فرنگی و پیاز بخرید، یا خانه اجاره کنید یا هر کاری بکنید، متوجه حضور جناب آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور خواهید شد و طبیعتاً همه می دانند که حضور ایشان حاصل تحریم انتخابات توسط برخی از گروه های اجتماعی یا صنفی است، طبیعی است که مردم نخواهند چنین حوادثی دیگر تکرار شود. به نظر من تحریم انتخابات دیگر معنی ندارد. تحریم کنندگان می گفتند ما می خواهیم تحریم کنیم تا حکومت مشروعیتش را از دست بدهد، و واقعاً هم دفعه قبل نیمی از مردم در انتخابات رای ندادند. چهار سال تحریم کنندگان وقت داشتند که مشروعیت نداشتن جمهوری اسلامی را اثبات کنند، الان هیچ کدام از آنها پیدایشان نیست.

گروهی هم می گفتند ما رای نمی دهیم تا اوضاع آنقدر بد بشود، آنقدر بد بشود، آنقدر بد بشود... که خارجی ها حمله کنند و.... وقتی پای حمله امریکا به میان آمد، حتی بسیاری از آن تحریم کنندگان هم حاضر نبودند در بدترین شرایط کوچک ترین لطمه یی به کشورمان بخورد. خودشان می گفتند اگر جنگ بشود می رویم ایران و جان می دهیم، در حالی که قبل از آن می توانستند فقط یک رای بدهند تا چنین مشکلاتی ایجاد نشود. البته عمده ترین جریان تحریم مربوط به کسانی است که بیرون ایران زندگی می کنند و قصد بازگشت به ایران ندارند، ولی به هر نحو نزد دوستان و فامیل و آشنا به عنوان فعال سیاسی یا مفعول تشکیلاتی شناخته شده اند. خیلی از این افراد تحریم می کردند چون واقعاً برایشان فرقی نمی کرد هاشمی رئیس جمهور باشد یا احمدی نژاد.

طبیعی است، چون وقتی شما در نیویورک زندگی می کنید یا در پاریس و قصد بازگشت هم ندارید خیلی اوقات حتی به نفع تان است کسی سر کار بیاید که اوضاع بدتر بشود. وقتی کسی معتقد است کسی بیاید که مردم بیشتر اذیت بشوند، می خواهد مشکل شخصی خودش را حل کند و برایش اهمیتی ندارد که 70 میلیون نفر چه بدبختی بکشند. این جریان تحریم هم به نظر من تا حد زیادی به خاطر رفتن بوش و جریان تند ضدایرانی و آمدن آقای اوباما کمرنگ شده است. به نظرم تحریم انتخابات دیگر دلیل بین المللی یا اجتماعی و سیاسی ندارد، و بیشتر یک بازی شخصی برای برخی نیروهای سیاسی است که دچار بیماری بی مسوولیتی سیاسی هستند.

-فکر می کنید یک موج قدرتمند اجتماعی ایجاد خواهد شد که بتواند انتخاباتی حماسی برای اصلاح طلبان برگزار شود، همانند دوم خرداد 76؟

تقریباً یقین دارم این اتفاق خواهد افتاد و برای وقوع آن تلاش می کنم. می گویند یک رودخانه هرگز تکرار نمی شود، به نظر من دوم خرداد قبلاً رخ داد و تمام شد. یک خاطره زیبا است که دوستش داریم، نباید منتظر تکرارش باشیم، اما به نظرم حضور مردم ایران برای نجات کشور از بحران بی کفایتی و بی لیاقتی و خطر ملی چیزی است که رخ خواهد داد و همه باید کمک کنیم تا به زیباترین شکل این اتفاق بیفتد.

گردهمایی حامیان خاتمی برای یاری موسوی

هسته مرکزی «پویش حمایت از خاتمی و موسوی» از عموم پویشگران «موج سوم»، فعالان و نخبگان فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و جوانان حامی خاتمی و موسوی دعوت کرده است تا در سومین همایش «موج سوم» شرکت کنند و خبر برگزاری این همایش را از طریق ایمیل و پیامک به دوستان و آشنایانی که مایل به شرکت در این گردهمایی هستند برسانند

کد خبر: 1240770341تاریخ انتشار:ساعت ۲۲:۵۵ روز ۰۶ اردیبهشت
 
اخبار ویژه

سومین همایش بزرگ «موج سوم» با حضور سیدمحمد خاتمی و میرحسین موسوی چهارشنبه 9 اردیبشتماه برگزار میشود سومین همایش «موج سوم» (گردهمایی حامیان خاتمی و موسوی) به میزبانی «پویش (کمپین) حمایت از خاتمی و موسوی» روز چهارشنبه 9 اردیبهشت ماه 1388 از ساعت 17 الی 20 در تالار همایشهای برج میلاد (جنب برج میلاد تهران) برگزار می شود. به گزارش «موج سوم»، در این همایش که اولین گردهمایی عمومی حامیان خاتمی و موسوی پس از نامزدی میرحسین موسوی و انصراف سیدمحمد خاتمی خواهد بود، علاوه بر سیدمحمد خاتمی و میرحسین موسوی که برای اولین بار پس از اعلام نامزدی موسوی در کنار یکدیگر در یک همایش شرکت می کنند، تعدادی از برجسته ترین نخبگان حامی موسوی در انتخابات ریاست جمهوری به نمایندگی از گروه های مرجع مختلف به ایراد سخن می پردازند و و حمایت خود را از نامزدی میرحسین موسوی اعلام می کنند. این نخبگان شامل تعدادی از چهره های تراز اول دینی، فرهنگی، هنری، اجتماعی، روشنفکری، ورزشی و سیاسی می شوند. در این همایش علاوه بر سخنرانی گروهی از حامیان موسوی و خاتمی، تعدادی نماهنگ و گزارش ویدیویی نیز به نمایش در خواهد آمد. در میان حضار در همایش نیز تعدادی از خانواده های معظم شهدا و جانبازان، اساتید دانشگاه، فضلای حوزه علمیه، نمایندگان ادوار مختلف مجلس، مدیران دولت اصلاحات، اعضای فراکسیون اقلیت مجلس هشتم، اعضای شورای مرکزی احزاب اصلاح طلب، نخبگان فرهنگی و هنری و جمع کثیری از پویشگران «موج سوم» و جوانان حامی موسوی و خاتمی حضور خواهند داشت. حضور در این همایش برای همه پویشگران و حامیان سیدمحمد خاتمی و میرحسین موسوی آزاد است، گرچه به علت محدودیت جا تنها شرکت کنندگانی که پیش از آغاز برنامه در محل همایش حاضر می شوند، امکان ورود به سالن همایش را خواهند داشت.


گفتنی است سومین همایش «موج سوم» به عنوان یکی از فعالیتهای 30گانهی «پویش» در مرحله جدید فعالیتهای خود برگزار میشود. اولین و دومین همایش بزرگ «موج سوم» نیز برای دعوت و حمایت از خاتمی در آبانماه و اسفندماه 1387 برگزار شد و با استقبال گسترده حامیان خاتمی مواجه شد. هزاران نفر از نخبگان و دانشوران و فعالان سیاسی و فرهنگی و جوانان حامی خاتمی در این گردهمایی ها شرکت کردند و 35 تن از چهره های فرهنگی، هنری، دینی، اجتماعی و سیاسی به نمایندگی از اقشار و گروههای متنوع به طرح دلایل خود برای حمایت از نامزدی خاتمی پرداختند. دیویدی تدوین شده سخنرانی ها و کلیپ های این دو همایش نیز در مقیاس وسیع توزیع شد و گزارش های ویدیویی سخنرانی های این گردهمایی در سایت «موج سوم» و «یوتیوب» و از طریق بلوتوث صدها هزار بار دیده شدهاست.


هسته مرکزی «پویش حمایت از خاتمی و موسوی» از عموم پویشگران «موج سوم»، فعالان و نخبگان فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و جوانان حامی خاتمی و موسوی دعوت کرده است تا در سومین همایش «موج سوم» شرکت کنند و خبر برگزاری این همایش را از طریق ایمیل و پیامک به دوستان و آشنایانی که مایل به شرکت در این گردهمایی هستند برسانند. حضار در این همایش ضمن اعلام حمایت از میرحسین موسوی، در جریان برنامه های آتی این «پویش» مستقل و خودجوش قرار می گیرند و می توانند «موج سوم» را در رشته فعالیت های جدید خود و نیل به هدفش – افزایش احتمال پیروزی میرحسین موسوی در انتخابات – یاری رسانند.

حمایت خاتمی از میر حسین موسوی

پیام من به هر کسی که صدای من به او میرسد و به هر صورت علاقه‌ای به من دارد این است که خواهش میکنم با همه وجود در این انتخابات سرنوشتساز و تعیینکننده حضور به هم برسانید که هرچه حضور پرشورتر باشد، نتیجه مطلوبتر خواهد بود.

کد خبر: 1240375599تاریخ انتشار:ساعت ۰۹:۱۶ روز ۰۲ اردیبهشت
 
اخبار ویژه

پیام من به هر کسی که صدای من به او میرسد و به هر صورت علاقه‌ای به من دارد این است که خواهش میکنم با همه وجود در این انتخابات سرنوشتساز و تعیینکننده حضور به هم برسانید که هرچه حضور پرشورتر باشد، نتیجه مطلوبتر خواهد بود.



رئیس دولت اصلاحات در یک مصاحبه ویدیویی علت انصراف خود از حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری را تشریح کرد.


به گزارش سلام سید محمد خاتمی در گفت وگو ویدیویی با سایت موج سوم(پویش حمایت از خاتمی و موسوی) که به مدت 40 دقیقه به طول انجامید به مباحثی همچون علت انصراف از حضور در عرصه انتخابات و وضعیت فعلی اصلاح طلبان و همچنین کاندیداتوری میر حسین موسوی اشاره کرد.


وی در بخشی از این گفت وگوی تصویری تاکید کرد:پیام من به هر کسی که صدای من به او میرسد و به هر صورت علاقهای به من دارد این است که خواهش میکنم با همه وجود در این انتخابات سرنوشتساز و تعیینکننده حضور به هم برسانید که هرچه حضور پرشورتر باشد، نتیجه مطلوبتر خواهد بود.

اعتراض موسوی به اتفاق ژنو

اید از مشاوران رئیس جمهور گله کرد که چرا چنین وضعیتی را پیش بینی نکرده اند تا موجبات وهن نظام فراهم نشود. نمی توانیم به کسانی که به سمبل نظام و رئیس دولت توهین می کنند معترض نباشیم اما بحث توهین به رئیس جمهور با گله مندی از مشاوران ایشان متفاوت است . نمی توانیم صرف گفتن کلمات حماسی این مسئله بپوشانیم چون اتفاقات این گونه شأن ایران و ایرانیان را تحت شعاع قرار می دهد .

کد خبر: 1240326005تاریخ انتشار:ساعت ۱۹:۳۰ روز ۰۱ اردیبهشت
 
اخبار ویژه

هندس میر حسین موسوی به دعوت انجمن اسلامی دانشگاه منابع طبیعی گرگان و در جمع دو هزار نفری دانشجویان این دانشگاه حضور یافت.


میر حسین موسوی در پاسخ شفاهی یکی از دانشجویان درباره تنظیم جایگاه ریاست جمهوری در سال های اخیر و با توجه به توهین بی سابقه در نشست ژنو به رئیس جمهور ایران ، گفت : واقعه ژنو و توهین به رییس جمهور که نماد ملت ایران است بسیار تاثر برانگیز است و هر کسی را ناراحت می کند و ما نیز نسبت به این مسئله معترضیم .


مهندس موسوی با گله مندی مشاوران احمدی نژاد که در این نشست با وی همراه بودند ، گفت : باید از مشاوران رئیس جمهور گله کرد که چرا چنین وضعیتی را پیش بینی نکرده اند تا موجبات وهن نظام فراهم نشود. نمی توانیم به کسانی که به سمبل نظام و رئیس دولت توهین می کنند معترض نباشیم اما بحث توهین به رئیس جمهور با گله مندی از مشاوران ایشان متفاوت است . نمی توانیم صرف گفتن کلمات حماسی این مسئله بپوشانیم چون اتفاقات این گونه شأن ایران و ایرانیان را تحت شعاع قرار می دهد .


وی خاطر نشان کرد حضور در چنین فضاهایی که اتفاقاتی از این قبیل در آن دور از ذهن نیست ، باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد و جایگاه ملت ایران حفظ شود .


میر حسین موسوی در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد از عدم تعامل مطلوب میان قوای سه گانه کشور گفت: کشور ارکان گوناگونی دارد و هر قوه به نوعی مشروط است. بحث این است که آیا یک تعامل و انتظام مناسب برای همیاری و همکاری مورد توجه اهداف انقلاب در کشور وجود دارد یا خیر.


وی افزود در این زمینه دولت و رییس جمهور وظایف وسیعی دارند و قوه مجریه در اجرای قانون اساسی و در امور جاری کشور نقش مهمی دارد.


اما سوال این است که آیا دولت این وظایف را به خوبی انجام داده یا خیر؟ یکی از دلایل حضور من در انتخابات ، کوتاهی دولت در همین زمینه بوده است.


وی در خصوص تعامل مجلس و دولت گفت مجلس و دولت از لحاظ تفکر با یکدیگر همسو هستند اما می بینیم که بین آنها اختلافاتی وجود دارد و شاهد مقابله بین دولت و مجلس هستیم.


وی با اشاره به طرح افزایش اختیارات رییس مجلس گفت: ممکن است ما در نظام نیازمند کارآمدی بیشتر باشیم که باید در رفع آن بکوشیم. اما مهمتر از آن تعامل مطلوب قواست. وی در ادامه با اشاره به لایحه حمایت از خانواده گفت نمونه این عدم هماهنگی ها در این لایحه و مسئله چندئ همسری بود که پس از ایجاد سر و صدا زیاد در کشور، روند پیگیری آن لایحه متوقف شد. این ناهماهنگی ها مشکلات اساسی برای کشور ایجاد می کند که با تعامل سه قوه قابل حل است.

موسوی: افتضاح سوییس نتیجه افراطی‌گری رئیس‌جمهور است

 

موسوی: افتضاح سوییس نتیجه افراطی‌گری رئیس‌جمهور است

به نظر من آقازاده‌ها در فضای شفاف بودجه‌ای شکل نمی‌گیرند؛ بلکه در فضایی شکل می‌گیرند که رقم هنگفتی از بودجه مملکت گم شود. آقازاده‌ها وقتی بودجه‌ها شفاف است چک می‌گیرند یا وقتی شفاف نیست/.آسیب‌هایی که ما در سیاست خارجی می‌بینیم در اقدامات نپخته و ماجرا جویانه‌ای است که برای اثرگذاری در افکار عمومی اتخاذ می‌شود.

کد خبر: 1240512377تاریخ انتشار:ساعت ۲۳:۱۶ روز ۰۳ اردیبهشت
 
تیتر یک

مهندس میرحسین موسوی گفت: «دانشجو وقتی درباره آزادی یا سیاست خارجی و یا بازنشسته کردن استادان دانشگاه و در خطر افتادن ارزشها شعار می‌دهد برای ملت شعار می‌دهد نه برای خودش». به گزارش آفتاب، مهندس میرحسین موسوی روز پنجشنبه در جمع پرشور دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد و در سخنرانی با عنوان «عقب‌ماندگی‌های کشور ایران» با بیان این مطلب گفت: «شعارها و سوال‌های دانشجویان دغدغه‌های نسلی است که نگران سعادت و آینده ملت خویش است و این شور و هیجان یقینا معطوف به منافع فردی نیست بلکه متوجه منافع ملی است. به همین دلیل است که دانشجویان به عنوان یک گروه مرجع در دل ملت خود جای دارند چرا که قبل و بعد از انقلاب از اساسی‌ترین منافع کشور و ارزش‌ها حمایت کرده‌اند. دانشجو چه می‌خواهد جز آزادی؟ و چه نعمتی بالاتر از آزادی؟ ما انقلاب کردیم که آزاد شویم. چرا باید به دلیل اظهارنظر، نگاه امنیتی پیدا کنیم که تعدادی از جوانان ما اینک در زندان باشند. دانشجو متوجه منافع ملی ما است و توجه دارد که دفاع از مقدسات همان رشته‌ای است که مردم با آن ارتباط دارند. مگر دانشجو می‌تواند با ملتش قهر باشد؟ و هیچ چاره‌ای جز اعتماد به جوانان و دانشجویان نداریم».   وی افزود: «دانشجو برای رشد و عظمت کشور به دنبال ارزش‌ها است تا بتواند با مسایل مدرن جهان رو به رو شود و آینده را بسازد و هر حرکتی در برابر این خواست‌ها خواستی است برای بازگشت به عقب».   موسوی که در دانشگاه فردوسی مشهد سخن می‌گفت ادامه داد: «از دانشجویان درخواست می‌کنم جملات وی‍‍‍ژه امام را درباره آزادی مروری کنند و عملکرد بزرگانی همچون شهید بهشتی را در ابتدای انقلاب مرور کنند تا نظر اصیل انقلاب در مورد آزادی را دریابند».   وی افزود: «شهید بهشتی در حالی که رییس دیوان عالی کشور بود در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی آمادگی خود برای مناظره با گروه‌ها و احزاب رقیب را اعلام کرد و با یک اداره کننده بی‌طرف بر سر میزی نشست که طرف دیگر آن کیانوری و دکتر پیمان و نماینده چریک‌های فدایی خلق بودند. چرا که او اعتقاد داشت، ما آن قدر قدرت داریم که این آ‍زادی‌ها را تامین کنیم. آینده کشور در گرو تامین این اندیشه است و معلوم نیست که چرا به دانشگاه و دانشجو نگاه امنیتی می‌کنیم تا تعدادی از دانشجوان ما در زندان باشند. وقتی با داشجو به گونه‌ای برخورد می‌کنیم که گویی هیچ ارتباطی با جهان ندارد کالاهای فاخر فرهنگی لاغر و نحیف می‌شوند و کالا و فرهنگ زیرزمینی مشتری می‌یابد، این نتیجه عدم آزادی‌ها است».   موسوی با تأکید بر این که باید میان سیاست‌های مبتنی بر منافع ملی و ارزش‌های اسلامی و سیاست‌هایی که بیشتر به دلیل مصرف داخلی در عرصه بین‌المللی اتخاذ می‌شود، تفکیک قایل شد، گفت: «آسیب‌هایی که ما در سیاست خارجی می‌بینیم نه در برگشت به سیاست‌هایی است که منافع ملی ما را تامین می‌کند، بلکه در اقدامات نپخته و ماجرا جویانه‌ای است که برای اثرگذاری در افکار عمومی اتخاذ می‌شود».   وی افزود: «نظارت استصوابی در ابتدای انقلاب مطرح نبود و ما انتخابات‌های موفقی را نیز برگزار کردیم. این مساله در شرایطی مطرح شد و با وجود آن که عده زیادی مخالف آن بودند از لحاظ قانونی تصویب شد و همان زمان من در مجمع تشخیص مصلحت نظام صریحاً اعلام کردم که به این مساله اعتقادی ندارم. اما باید دانست که یکی از اولین قدم‌هایی که باید برای تحقق آزادی برداریم اجرای قانون حتی در صوری‌ترین شکل آن است و در گام بعدی باید به سمت اصلاح قانون برویم».   وی افزود: «می‌توانیم بگوییم از آن‌جایی که نظارت استصواب با روح قانون اساسی سازگار نیست، بهتر است مردم را آزاد بگذاریم و در این راه کوشش کنیم. دولت باید از تمام ساز و کارها استفاده کند تا این موضوع به وجدان عمومی مردم تبدیل شود و صرف مخالفت کردن، کافی نیست. ما باید با حرکت در چارچوب قانون اساسی این موضوع را در جامعه جا بیندازیم که نظارت استصوابی هزینه دارد، به نفع کشور نیست و مخالف یک انتخابات رقابتی است».   وی گفت: «نظارت استصوابی مخالف عدالت و انتخاب عادلانه ومنصفانه و رقابتی است و من خیلی از مبارزان و انقلابیون با تجربه را می‌شناسم که نتوانستند از دایره تنگ نظارت استصوابی بگذرند و من همیشه در مقابل آنها شرمنده‌ام».   در ادامه نماینده‌ بسیج دانشجویی پشت تریبون قرار گرفت و دانشجویان یکصدا شعار دادند: ««زنده باد مخالف».  موسوی در پاسخ به اولین پرسش عضو بسیج دانشجویی درباره ولایت فقیه اظهار کرد: «طرح مسأله ولایت فقیه توسط امام خمینی در نجف از بزرگترین عوامل پیروزی انقلاب بود چرا که امام این تئوری را به عنوان بدیل حکومت شاهنشاهی به مردم معرفی کرد. ولایت فقیه در متن قانون اساسی ما آمده است و در 30 سال گذشته بدون این اصل هر لحظه امکان فروغلطیدنمان به وضعیت قبل از انقلاب وجود داشته است. ولایت فقیه ما را در مقابل کودتاها و حاکمیت و خودمختاری نیروهای مسلح حفظ کرده است». در ادامه نماینده‌ بسیج دانشجویی این سوال را مطرح کرد که «شما ده‌ها نقد به دولت نهم وارد کرده‌اید، آیا این دولت نقطه قوت ندارد؟»  موسوی در پاسخ گفت: «رسانه ملی هر لحظه رسانه‌ ملی در حال تبلیغات برای دولت نهم است. عده‌ای همواره می‌گویند که موسوی 20 سال سکوت کرده است ولی نمی‌گویند که در شورای انقلاب، شورای عالی دفاع و مجمع تشخیص مصلحنت نظام حضور داشته است چه طور است که رسانه‌های ملی و دولتی در خدمت یک تکان دادن جزیی دست یک مدیر هستند اما به سراغ آدمی با این مسوولیت‌ها نمی‌روند چرا در این مدت یک رسانه در دست دولت و حکومت هیچ مصاحبه‌ای با من نکرد؟ پس به من حق بدهید که در این 50 روز بیشتر به فکر بیان دیدگاه‌های خود باشم تا تعریف از دیگران. بنده با توجه به این همه تبلغات رادیو و تلویزیونی که از خدمات بی‌شائبه دولت می‌شود حیف می‌دانم که وقت خود را در این باره تلف کنم».   موسوی در ادامه درباره حد و مرزهایش با دیگر گفتمان‌ها گفت: «گفتمان من حد و مرز دارد. من به دنبال اسلام نابی هستم که کشور را نجات داد. اسلام نابی که مدافع آزادی و مستضعفان و ضد تحجر است. حدو مرز من همین‌ها و پایبندی به پیام خون شهدا است شهدایی چون باکریها و همتها که آدمهای متحجری نبودند و به افقهای بلند نگاه داشتند و چشم خود را به واقعیتها نمی‌بستند و در عین حال با ارزشها پیوند خورده بودند. حد و مرز گفتمان من تعهد به پیام این خونها است».   موسوی در پاسخ به سوال دانشجویی که پرسید نظر شما درباره دستگیری دانشجویان چیست؟ گفت: «من با بازداشت افراد به جرم عقیده و اعتقاد و بیان مخالفم با بازداشتهای سیاسی نیز مخالفم و این کار را مخالف منافع کشور می‌دانم و این یک اصل است چه در فضای دانشگاه که فضای گفت و گو و چند صدایی است و افکار باید بدون ترس جاری و ساری شود و چه در فضای جامعه. این، یک اصل نه تنها برای دانشگاه بلکه برای تمام نظام است. اندیشه فاقد آزادی سودی ندارد. بدانید که سرنوشت کشور گره خورده با آشنایی دانشجویان با مسایل روز سیاسی است و به همین دلیل با بازداشت‌های سیاسی مخالفم و معتقدم نگاه امنیتی به ضرر منافع ملی است».  وی تأکید کرد: «تشکل‌های سیاسی باید جان بگیرند و جریان‌هایی نیرومند بسازند و من موافق قدرت یافتن تشکل‌های سیاسی که قطعاً بخشی از آنها بر نیروی دانشجویی تکیه دارند هستم».   نماینده‌ جامعه اسلامی دانشجویان پرسش‌گر دیگری بود که سخنانش علیه دولت اصلاحات با اعتراض شدید همه دانشجویان و شعار «مرگ بر دیکتاتور» و «درود بر خاتمی» مواجه شد.  میرحسین موسوی در این لحظه گفت: «فضای دانشگاهی همین است، بگذارید سوال‌هایش را بپرسد، همه را جواب می‌دهم».   وی در پاسخ اظهارات این عضو جامعه اسلامی دانشجویان که اصلاح طلبان را متهم به تدارک تظاهرات در مخالفت با خدا کرد گفت: «این سوال در جهت متهم کردن افکار عمومی و دانشجویان است آیا کسی جرات دارد در خیابانهای تهران و مشهد علیه خدا تظاهرات کند؟ آیا واقعا مردم اجازه چنین کاری را می‌دهند؟ آیا اصلا موافق چنین تظاهراتی هستند؟ آیا این دانشجویان جدا از مردمند که آنها را به این موضوع متهم می‌کنید؟ هشت سال در دفاع مقدس سختی کشیدیم و برای خدا قیام کردیم. مملکت قانون دارد و من از این سوال شما تعجب می‌کنم. نباید به حدی پیش برویم که سوالاتمان به اعتقادات و اعتماد مردم لطمه وارد کند. از من سوال می‌کنند که دلسوز انقلاب هستید!؟ آری به راستی دلسوز انقلاب هستم که وارد صحنه شده‌ام. من خود را دلسوز انقلاب می‌دانم و ابن که می‌گویم یک ریالی که دولت خرج می‌کند باید جلوی چشم مردم باشد و چرا هم اکنون تکلیف میلیارد‌ها دلار مشخص نیست این از سر دلسوزی برای انقلاب است».   نماینده جامعه اسلامی دانشجویان در ادامه درباره «محو اسراییل» سوال کرد که موسوی گفت: «وقتی درباره یک موضوعی اجماعی در کشور پیش می‌آید، هر فراتر رفتنی از آن اجماع، افراطی‌گری است. این‌که در سطح جهان مطابق هنجارهای بین‌المللی تاکید کنیم که سرنوشت فلسطین باید به دست خود فلسطینیان تامین شود، یک تصمیم بیست و چند ساله انقلاب است و پای آن ایستاده‌ایم اما متاسفانه بعضی‌ها پا را فراتر می‌گذارند و افتضاح سوییس به بار می‌آید».   موسوی گفت: «هیچ‌کس دوست ندارد رییس‌جمهورش در مجامع بین‌المللی مورد هتک حرمت قرار گیرد اما نباید خودمان باعث این کار شویم».   وی در پاسخ به سوال دیگر نماینده جامعه اسلامی در مورد آقازاده‌ها گفت: «به نظر من آقازاده‌ها در فضای شفاف بودجه‌ای شکل نمی‌گیرند؛ بلکه در فضایی شکل می‌گیرند که رقم هنگفتی از بودجه مملکت گم شود. آقازاده‌ها وقتی بودجه‌ها شفاف است چک می‌گیرند یا وقتی شفاف نیست»؟   وی افزود: «مطمئنم اگر در زمان جنگ 10 هزار دلار گم می‌شد، خود مردم، دولت را ساقط می‌کردند و منتظر مجلس نمی‌ماندند».   مهندس موسوی در مقابل اعتراض دانشجویان به سوالات نماینده جامعه اسلامی گفت: «این سوالات بیانگر دلهره‌ها و دغدغه‌هاست. بگذارید مطرح شود و نباید بی‌احترامی شود».   وی تصریح کرد: «به همه جوانان ایران عزیز با هر طرز فکری ارادت دارم».   وی در ادامه گفت: «هنر در خدمت توسعه سیاسی و اقتصادی است و بدون سینما و تئاتر و نقاشی و رمان جامعه به گورستان تبدیل خواهد شد. و هیچ کشوری نمی‌تواند در هنر سرمایه‌گذاری نکند».   یک دانشجوی خانم، آخرین دانشجوی سوال کننده بود که ضمن اهدای نامه خانواده‌های دانشجویان زندانی مشهدی به میرحسین موسوی، از بعضی تبعیض‌ها و مواردی همچون لایحه حمایت از خانواده انتقاد کرد.  میرحسین موسوی در پاسخ گفت: «آزادی متعلق به تمام آحاد جامعه اعم از زن و مرد و رفع تبعیض جنسیتی از بزرگ‌ترین اهداف انقلاب است».   وی گفت: «متاسفانه زنان ما وضعیت خوبی ندارند این مساله فقط در مورد اشتغال زنها نیست ولی نمی شود به این تعداد عظیم از زنان و دختران فرهیخته ایرانی با بی اعتنایی برخورد کرد. در راستای بهبود این وضعیت، نقش مردان بیشتر از زنان است و با همکاری همه باید این مشکل حل شود. سال گذشته دیدیم که بحث قانونی شدن تعدد زوجات در مجلس مطرح بود که این امر نشان می‌دهد که همان قدر که میل به پیشرفت و حل مشکلات وجود دارد میلی هم برای برگشت به گذشته وجود دارد».   موسوی در پاسخ به شعار «وزیر زن، وزیر زن» دانشجویان حاضر در سالن تصریح کرد: «شخصا موافق وزارت زنان هستم و در این راستا هم تلاش می‌کنم اما بدانید که مجلس هم در این مورد نقش دارد. اما اگر دولت در اختیار ما باشد ما در این زمینه تلاش خواهیم کرد

حجاریان: ماندن احمدی نژاد فاجعه بار است

<><>
 
 
 
 

عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت درباره انتخابات آینده ریاست جمهوری اظهار داشت:«اگر تقلبی صورت نگیرد، بعید است احمدی نژاد در دور اول 50 درصد آراء را کسب کند و دور دوم نیز فرصت خوبی برای پیروزی است که یک نفر از جریان اصلاحات در صحنه می‌ماند و کاندیدای دیگر نیز از او حمایت می‌کند، زیرا ماندن این دولت برای 4 سال دیگر برای کشور فاجعه‌بار است.» 

عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت درباره انتخابات آینده ریاست جمهوری اظهار داشت:«اگر تقلبی صورت نگیرد، بعید است احمدی نژاد در دور اول 50 درصد آراء را کسب کند و دور دوم نیز فرصت خوبی برای پیروزی است که یک نفر از جریان اصلاحات در صحنه می‌ماند و کاندیدای دیگر نیز از او حمایت می‌کند، زیرا ماندن این دولت برای 4 سال دیگر برای کشور فاجعه‌بار است.» 

کد خبر: 1240397543تاریخ انتشار:ساعت ۱۵:۲۲ روز ۰۲ اردیبهشت
 

 

 
<><>

عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت درباره انتخابات آینده ریاست جمهوری اظهار داشت:«اگر تقلبی صورت نگیرد، بعید است احمدی نژاد در دور اول 50 درصد آراء را کسب کند و دور دوم نیز فرصت خوبی برای پیروزی است که یک نفر از جریان اصلاحات در صحنه می‌ماند و کاندیدای دیگر نیز از او حمایت می‌کند، زیرا ماندن این دولت برای 4 سال دیگر برای کشور فاجعه‌بار است.» 

 جمعی از دانشجویان حامی میرحسین موسوی در دانشگاه علامه طباطبائی با دکتر سعید حجاریان عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در محل این حزب دیدار کردند.

در این جلسه، سعید حجاریان در پاسخ به سئوالات دانشجویان درباره ساختار حقوقی کشور و نسبت آن با اصلاحات گفت:«من همیشه در مقام اولویت‌بخشی بین رژیم حقیقی و حقوقی برای توجه و تمرکز فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی، اصل را به نظام حقیقی می دهم، زیرا مشاهده می‌کنیم که در بعضی کشورها رژیم حقوقی مترقی است، اما رژیم حقیقی دارای عقب‌ماندگی و مشکلات فراوان است، لذا دموکراسی و جامعه مدنی در آنجا قوام و دوام ندارد.»

وی ادامه داد:«برای نمونه این امر را در بسیاری کشورهای آفریقایی مشاهده می کنیم که به دلیل آنکه قبلا مستعمره کشورهای اروپایی بوده‌اند، قانون اساسی کشورشان برآمده از قوانین اساسی اروپایی‌هاست را گرفته و آن را از طریق رفراندوم بر کشورهایشان حاکم کرده اند، اما رژیم حقیقی شان پس افتاده بوده و به همین سبب شاهد بودیم که بطور مثال در این کشورها روسای جمهور مادام العمر هستند.»

حجاریان افزود:« البته برعکس این مورد هم وجود دارد که نمونه بارز آن انگلستان است؛ در این کشور قانون اساسی کتبی وجود ندارد، اما به دلیل قوی بودن رژیم حقیقی، کشور خیلی پیشرفته‌ای است.»

وی تاکید کرد:«منظور من از این سخنان این است که روی ساختار حقیقی کشور دقت کنید.»

استاد سابق دانشگاه تربیت مدرس با طرح این سوال که کدام نظام، پیشرفته است، گفت:«نظامی که در آن "مهار و موازنه" وجود داشته باشد پیشرفته است. مانند موازنه میان دولت و جامعه مدنی و یا تفکیک قوا که مونتسکیو آن را برای اولین بار مطرح کرد.»

وی افزود:«منظور از این سخن این است که باید میان منابع قدرت افتراق باشد و بین قدرت، ثروت و منزلت افتراق وجود داشته باشد و قدرت در دست یک گروه متمرکز نشود. البته در قانون اساسی ما این که این سه رکن از هم جدا باشند، وجود ندارد، اما در نظام حقیقی اینگونه است. همچنین در نظام حزبی، احزاب هستند که یکدیگر را کنترل می کنند.»

سعید حجاریان درباره راهکار اجرایی کردن سوگند ریاست جمهوری نیز اظهار داشت:«رئیس جمهور می‌تواند برای اجرای این سوگند سازمانی ایجاد کند، چراکه اگر وی نتواند این ساز و کار اجرایی را ایجاد کند، نمی‌تواند قسم بخورد.»

وی تاکید کرد:«نظام حقوقی ایران دچار بن بست نیست، بلکه دارای تناقضاتی است.»

عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در ادامه سخنان خود با بیان اینکه معتقدم که پیش فرض اصلاح طلبی این است که نظام، بیمار و قابل اصلاح است، گفت:«البته بطور کلی در این زمینه یک دیدگاه هم این است که خود نظام جمهوری اسلامی آفت است، اما من با این نظر مخالفم و معتقدم حتی نظام‌های غیر دموکراتیک‌تر از جمهوری اسلامی هم اینگونه نیستند، البته نظام‌های توتالیتر و فاشیست آفت هستند و درمانی ندارند.»

وی افزود:«اما نظام‌هایی مثل ما آفت زده هستند و لذا اصلاح‌پذیر و قابل درمان هستند، البته کاری مشکل است.»

عضو اولین دوره شورای شهر تهران تصریح کرد:«طبقه متوسط ما بخصوص در سه سال گذشته به سمت فقیرتر شدن پیش رفته و به حاشیه رانده شده است و در این میان پوپولیسم هم یک مشکل جدی ماست که در قالب اقداماتی چون توزیع سیب زمینی و... شاهد آن هستیم و در نتیجه چنین فضایی، احیای جامعه مدنی هم خیلی سخت است.»

حجاریان با بیان اینکه هرچقدر بتوانیم فشار را از پایین بیشتر کنیم، بهتر می توانیم در بالا چانه زنی کنیم، تاکید کرد:«می‌توان متحجرترین جریانات را با یک تکیه‌گاه تکان داد و در این راه طبقه متوسط بهترین تکیه‌گاه ماست.»

حجاریان با خطاب قرار دادن جمع دانشجویی حاضر در جلسه گفت:«مبادا با سایر احزاب و گروهها وارد درگیری شوید، زیرا این کار جز تخریب جامعه مدنی فایده ای ندارد و من معتقدم که باید "ساخت" و نه اینکه "تخریب" کرد.»

این استاد سابق دانشگاه با بیان اینکه بخشی از جامعه مدنی قوی «بخش خصوصی» است و هم اکنون همه چیز دولتی شده و مردم صدقه بگیر دولت هستند، تاکید کرد:«باید ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را عوض کرد که اگر این اتفاق بیفتد، ساختار حقوقی هم تغییر می کند که این هم کار سختی هم نیست.»

حجاریان ادامه داد:«اختلاف من با تحکیمی‌ها هم که خواستار رفراندوم قانون اساسی بودند، در همین مساله بود. در آن هنگام وقتی از ساختار سخن می گفتیم، همه یاد قانون اساسی می‌افتادند که دلیل این سوء برداشت را هم نمی‌دانم.»

سعید حجاریان با یادآوری سخن خود مبنی بر «اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات» تصریح کرد:« وقتی این حرف را زدم، بسیاری از رسانه‌های جناح مقابل از این سخن ابراز خوشحالی کردند، در حالی که منظور من این بود که اصلاحاتی که می‌خواست فقط در بالا چانه زنی کند، مرده است و زنده باد اصلاحات جامعه محور.»

عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت درباره انتخابات آینده ریاست جمهوری نیز اظهار داشت:«اگر تقلبی صورت نگیرد، بعید است احمدی نژاد در دور اول 50 درصد آراء را کسب کند و دور دوم نیز فرصت خوبی برای پیروزی است که یک نفر از جریان اصلاحات در صحنه می‌ماند و کاندیدای دیگر نیز از او حمایت می‌کند، زیرا ماندن این دولت برای 4 سال دیگر برای کشور فاجعه‌بار است.»

سعید حجاریان با بیان اینکه حضور دو نامزد از جبهه اصلاحات بشرط اینکه کم یا زیاد نشود، مطلوب است، گفت:«رای کروبی با رای احمدی نژاد همپوشانی دارد و با این شرایط هم بعید است احمدی‌نژاد 50 درصد آراء را کسب کند.»


 

رئیس ستاد 88 : فعلاً اجماع به صلاح اصلاح طلبان نیست

اخبار ویژه

رییس ستاد 88 با اشاره به شرایط کنونی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری دهم، گفت: در حال حاضر اجماع به صلاح اصلاح طلبان نیست.


 


 


شهاب طباطبایی در گفت و گو با خبرنگار اصلاحات در خصوص برنامه های ستاد 88 برای انتخابات ریاست جمهوری پیش رو و همچنین حمایت از میر حسین موسوی، اظهار داشت: ستاد 88 با وجود هماهنگی های کلی با ستاد مهندس موسوی مستقل از ستاد های ایشان و مانند زمان حضور خاتمی در انتخابات عمل خواهد کرد.


 


 وی با بیان این که گردهمایی های استانی خود را تا پایان این هفته آغاز خواهیم کرد، گفت: با توجه به اینکه حدودا یک ماه از فضای انتخبات دور بوده ایم می خواهیم ضمن به دست آوردن انرژی گذشته، برنامه های قبلی خود از جمله گردهمایی های استانی و دعوت برای سخنرانی را ادامه دهیم.


 


رییس ستاد 88 با اشاره به اینکه در تهران هم یک برنامه ستادی مفصل داریم که با هماهنگی با ستاد تهران مهندس موسوی شروع شده است، افزود: به دلیل نقل و انتقالات، کمی عقب هستیم که تصمیم داریم اواسط این هفته شروع به کار کنیم.


 


طباطبایی خاطر نشان کرد: این ستاد هر چه در توان دارد را به کار خواهد گرفت تا در فرصت باقی مانده به شناساندن بهتر مهندس موسوی کمک کند.


 


وی در ارزیابی خود از فضای انتخابات با حضور مهندس موسوی، گفت: مهندس موسوی روند رو به جلوی خوب و با شتاب مثبت دارد که این مسئله امیدوار کننده است.


 


طباطبایی به فضای انتخاباتی کنونی کشور اشاره کرد و افزود: به نظر می رسد صدا و سیما و رسانه های گروهی وظایف خود را فراموش کرده و هیچ عملی برای پرشور تر کردن فضای انتخاباتی انجام نمی دهند.


 


وی همچنین با اشاره به اظهارات کامران دانشجو مبنی بر ادامه دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد در 4 سال آینده، گفت: دانشجو در حال حاضر مجری انتخابات است و مطمئنا هر فرد عاقلی که اظهارات رییس ستاد انتخابات کشور را بشنود متوجه خواهد شد که شرایط چه گونه است.


 


رییس ستاد 88 در خصوص شرایط اجماع اصلاح طلبان، تصریح کرد: در شرایط حاضر اجماع را توصیه نمی کنیم.


 


وی با بیان اینکه انتخابات باید با وجود خاتمی مدیریت شود، افزود: در حال حاضر نمی توان به طور قطع گفت که تا چه میزان آرای مهندس موسوی و کروبی مشترک است.


 


طباطبایی اجماع را برای اصلاح طلبان در شرایط حاضر خطر ساز دانست و تصریح کرد: مهندس موسوس رسانه ای برای معرفی خود در دست ندارد و با توجه به اینکه رسانه کروبی تعدادی از صفحات خود را برای پوشش اخبار مهندس موسوس اختصاص داده است حضوراین دو نفر به صورت همزمان مضر نیست.


 


 وی افزود: اشکالی ندارد تمرین کنیم که 2  کاندیدا با رفاقت و مدارا با یکدیگر حضور داشته باشند و هرکجا که لازم باشد تصمیم نهایی را بگیرند.


 


ریبیس ستاد 88 گفت: حضور مهندس موسوی و کروبی با مدیریت خاتمی  نتیجه خوبی خواهد داشت.

- حاجی کروبی جاه طلب نیستن ...
این هم فقط می تونیم بگیم حضورشون مثل جریان آقای خاتمی به گرم کردن تنور انتخابات و اطمینان از پیروزی اصلاحات با کناره گیری شون در نهایت ختم می شه
شاید اگه آقای خاتمی از آقای معین هم حمایت مستقیم جهت دریافت آحاد مردم می کردند الآن ما چهار سال سخت رو نمی گذروندیم .. وضع اقتصاد و ... این نمی شد

فکر می کنند ماجرای کردان فراموش می شود

اخبار ویژه

دولتی با درآمد 270 میلیارد دلاری چگونه خود را موفق بداند؟ تورم بالای 25 %، رکود بی سابقه و نرخ سرمایه گذاری پایین ترین سطح است.


این روزها تلاش های زیادی در بخشی از جریان راست منتقد دولت مشاهده می شود که شاید بتوانند غیر از رییس جمهور فعلی کاندیدای دیگری معرفی کنند. اما «بهزاد نبوی» عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، معتقد است ترس از «پیروزی یک کاندیدای غیرخودی» آنها را در این زمینه به احتمال زیاد ناکام خواهد گذاشت.


بهزاد نبوی می گوید: «این جماعت پیش از اعلام کاندیداتوری خاتمی از کانال های مختلف به ایشان و اصلاح طلبان پیغام دادند که خاتمی وارد عرصه ی انتخابات نشود تا آنها هم مجبور به حمایت از احمدی نژاد نشوند. حتی طرح دولت وحدت ملی هم معلول و محصول این دیدگاه و نگرانی ها بود. علت اجبار آنها به حمایت از احمدی نژاد علی رغم انتقاد به وی ترس از پیروزی و رای آوری خاتمی بود. اما جالب است که بعد از انصراف خاتمی هم این اجبار به ظاهر وجود دارد. به نظر می رسد علت این اجبار نگرانی از پیروزی میرحسین موسوی است؛ به عبارتی آنها همچنان نگران پیروزی یک کاندیدای غیرخودی هستند.»


به اعتقاد نبوی، «با توجه به مقاومت بالای منتقدان راست احمدی نژاد، نمی توان پیش بینی کرد که آیا آنها به رییس دولت نهم تمکین خواهند کرد یا نه. به نظر می رسد بر خلاف دولت های پیشین که برای انتخاب دوم خود، عملکرد دولت، مردم را این قدر ناراضی نکرده بود که دوباره او را انتخاب نکنند؛ این دولت و عملکردش تاثیر بسیار زیادی بر پیروزی احتمالی رقبای خود خواهد داشت. وقتی بحث از تاثیر عملکرد دولت در اقبال مردم به رقبای احمدی نژاد می شود یاد یک جمله از مرحوم بازرگان در مورد انقلاب می افتم که می گفت امام(ره) رهبری مثبت انقلاب را به عهده داشت و یکی هم شاه که تاثیر منفی داشت. شاه آنقدر خرابکاری کرد که زمینه ی انقلاب را فراهم کرد و امام(ره) با عمل هوشمندانه انقلاب را به ثمر رساند.»

توزیع سیب زمینی تلاش برای خرید رسمی رای مردم است


وی معتقد است: «عملکرد دولت نهم تاثیر تعیین کننده ای در پیروزی مخالفان و منتقدانش خواهد داشت. یک سال پیش برخی از ما می پرسیدند شما چه کرده اید که مردم باز هم به شما اقبال می کنند و من در جواب آنها می گفتم ما کاری نکرده ایم بلکه دولت کاری کرده که مردم به ما روی آورده اند. دولت نهم تلاش زیادی می کند که خود را دولتی موفق جلوه دهد مثلا اخیرا گزارش داده اند که تورم تا پایان سال 88 تک رقمی می شود یا شنیده ام برای جلوگیری از تاثیر منفی تورم روی رای مردم در انتخابات بخش نامه ای صادر شده که بر مبنای آن دستگاه های دولتی تا اول تیرماه حق افزایش قیمت های خود را ندارند یا کارهایی نظیر افزایش حقوق ها و دستمزهای مردم بدون توجه به منابع موجود و عوارض آن و یا توزیع سهام عدالت مثل اعلامیه در سفرهای استانی تلاش هایی برای موفق جلوه دادن دولت و خرید رای مردم است. اما فکر می کنم این کارها توهین به شعور و عزت مردم است.»


نبوی می گوید: «مگر مردم ما با این کارها و یا آن طور که اخیرا می بینیم با کارهایی نظیر توزیع مجانی سیب زمینی رای می دهند که دولت این طور رفتار می کند؟ مردم عملکرد سال های اخیر دولت را دیده اند و می دانند که کارهایی مانند توزیع سیب زمینی تلاش برای خرید رسمی رای مردم است. عملکرد دولت نهم ایجاد تورم 25 درصدی در سال 87 است که حدودا معادل بیشترین تورم در سال های آخر جنگ است؛ در آن سال ها دولت موسوی درآمد نفتی بین 7 تا 10 میلیارد دلار داشت. اما دولت فعلی در زمانی تورم بیش از 25 درصد را به جامعه تحمیل کرده که چندین برابر آن سال ها درآمد نفتی دارد و در عین حال از جنگ خانمان سوز و تحمیلی هم خبری نیست. »


گاهی که کاستی ها را با مسوولان دولت مطرح می کنند آنها این را حاصل عملکردهای دولت های پیشین، مافیا و یا حتی تحریم های ظالمانه ی غرب علیه ایران می دانند اما نبوی می گوید: «بزرگترین مقصر در وضعیت کنونی مدیریت ناکارآمد دولت نهم است. دولتی که درآمد ارزی حاصل از فروش نفت و مشتقات نفتش طی سه سال و نیم 270 میلیارد دلار بوده است در حالی که این مقدار بیشتر از یک و نیم برابر هشت سال دولت خاتمی و دو برابر هشت سال دولت هاشمی است چگونه می تواند خود را موفق بداند در حالی که کشور با تورم بالای 25 درصد و رکود بی سابقه و پایین ترین نرخ سرمایه گذاری رو به رو شده است؟ حتی تحریم ها علیه کشورمان هم ناشی از ناکارآمدی دولت است. تحریم های امروز حتی از تحریم های دوران جنگ و تحریم های ناشی از تسخیر لانه ی جاسوسی هم سنگین تر است. امروز به خاطر ناکارآمدی سیاست خارجی دولت نهم شورای امنیت سازمان ملل ما را تحریم و چهار قطعنامه هم علیه ما صادر کرده است. آن زمان وقتی ما به آنها هشدار می دادیم که نگذارند پرونده ی هسته ای به شورای امنیت برود آنها می گفتند این ها کاغذ پاره است و اثری ندارد اما حالا که مشکلات را می خواهند توجیه کنند آن را به گردن تحریم می اندازند. »


فکر می کنند مردم ماجرای کردان را فراموش می کنند
نبوی ماجرای کردان را یکی از مصادیق بارز عدم صداقت ها معرفی و می گوید: «اینها فکر می کنند مردم ماجرای کردان را فراموش می کنند. بالاخره کسی به عنوان وزیر کشور معرفی شده بود که معلوم شد مدرکش جعلی است اما با این وجود دولت و شخص کردان از کار خود دفاع کردند تا جایی که مجلس مجبور به مداخله و برکناری وزیر کشور شد. جالب است که کردان در دفاع از خود می گفت که یک آژانس سر او در اعطای مدرک آکسفورد کلاه گذاشته بود. گویی کردان خبر ندارد که مدرک تحصیلی را باید با درس خواندن کسب کرد نه با مذاکره با یک آژانس. چنین نمونه ای را در طول تاریخ کشور ندیده ام. چنین رفتارهایی را تنها در دولت نهم می توانید سراغ بگیرید. معتقدم دولت نهم ثروت ملی و مصالح کشور را فدای رای آوری و بقای خود می کند. تاکنون هیچ فرد و دولتی حداقل در سال های پس از پیروزی انقلاب چنین بلایی بر سر کشور و ملت خود نیاورده است. »


درباره ی طرح تحول اقتصادی، نبوی می گوید با هدف جلب توجه برای جذب رای؛ و یک کاریکاتور از طرح هدفمند کردن یارانه ها در دولت های قبل است. او توضیح می دهد که هدفمند کردن یارانه ها بعد از جنگ مطرح شد حتی در یک مورد مرغ و تخم مرغ، یارانه اش حذف شد و بعد گفتند که یارانه ی آن را نقدی می دهند که نشد چون عملا امکان پذیر نبود و نمی شود جمعیت یک کشور را به طور منظم حقوق بگیر دولت کرد.


وی می گوید: «به نظر من یارانه خود باید یک بار تعریف شود. در دوران نخست وزیری موسوی از سال 61 که دولت ایشان تثبیت شد و درآمد ارزی در سال های 61، 62، 63 و 64 به ترتیب 20، 20، 17 و 13 میلیارد دلار بود و وضع به گونه ای بود که کالاها با دلار هفت تومانی تولید و عرضه می شد و هیچ یارانه ای هم دولت بابت آنها پرداخت نمی کرد؛ البته به جز کالاهایی که سهمیه بندی شده بود، در آن 4 سال اقتصاد کشور با بودجه ی متوسط سالانه حدود 18 میلیارد دلار، که کمتر از نصف درآمد بعد از کاهش قیمت نفت احمدی نژاد بود، بهترین شاخص های کلان قبل و بعد از انقلاب را تجربه کرد و علی رغم ادامه ی جنگ پرهزینه، تورم در سال 64 به رقم بی سابقه شش و نیم درصد کاهش یافت و دولت هم یارانه نمی داد. باید تحلیل شود که چقدر از هزینه هایی که در کشور برای تولید می پردازیم ناشی از ناکارآمدی دستگاه های اجرایی کشور است و چقدر از آن ناشی از هزینه ای است که دولت بابت کمک به طبقات کم درآمد می دهد. بر این اساس معتقدم همه ی آنچه پرداخت می شود یارانه نیست. بخش هزینه ی تولید در کشور ما بالاست. اما آقایان این را هم به حساب یارانه می گذارند. »


نبوی تصریح می کند: «آنهایی که در سال های قبل از دولت نهم صحبت از هدفمند کردن یارانه ها می کردند منظورشان این نبود که یارانه ها حذف شود و به شصت میلیون نفر ماهانه چهل یا شصت یا حتی بیست هزار تومان بدهیم و همه را حقوق بگیر دولت کنیم. بلکه قرار این بود که یارانه ها حذف شود بعد از طریق سازمان های تامین اجتماعی و این قبیل موسسات به اقشار و دهک های پایین کمک هایی شود که به آنها فشار زیادی وارد نشود. دولت نهم که می خواهد شصت میلیون ایرانی را حقوق بگیر دولت کند آیا به ابعاد این مساله فکر کرده است؟ این که آیا با نوسان قیمت نفت پول واریزی به حساب مردم تغییر می کند و اگر قیمت نفت کاهش یابد، آیا پرداخت مستمری به مردم را که در واقع نوعی "حقوق مکتسبه" شده می توان کم کرد؟ آیا اگر از این به بعد بنزین و نفت با قیمت روز جهان در اختیار مردم قرار بگیرد، الگوی مصرف مردم، که هدف اعلام شده ی طرح است، تغییر نخواهد کرد و مصرفشان کاهش نخواهد یافت و اگر چنین باشد که هست، چگونه می توان یارانه ی نقدی را با احتساب مصرف کنونی نفت و بنزین و انرژی پرداخت کرد؟»


طرح هدفمندکردن یارانه ها در دولت نهم، سیاسی است


نبوی معتقد است: «طرح هدفمند یا نقدی کردن یارانه ها در دولت نهم صرفا کارکردی سیاسی دارد. کاملا مشهود است که کاریکاتوری از طرح هدفمند کردن یارانه ها مطرح شده است، صرفا به خاطر این که در فروردین و اردیبهشت و تا قبل از انتخابات پولی به حساب مردم واریز کنند و آن طور که خود می گویند بعد از انتخابات یارانه ها حذف شود؟! این کار خریدن رسمی رای بود اما خوشبختانه در مجلس تصویب نشد. این کار شبیه همان کاری بود که برخی کاندیداها در گذشته های دور برای گرفتن رای مردم چلوکباب می دادند. به یاد دارم در انتخابات دور هفتم ریاست جمهوری (دوم خرداد 76) ، حامیان خاتمی دفاتر 40 برگی که روی جلد آن عکس های خاتمی و موسوی بود، چاپ و توزیع می کردند و شورای نگهبان آن اقدام را خرید رای تلقی کرد! چگونه است که این نهاد امروز در قبال توزیع این همه پول و گونی های سیب زمینی ساکت است؟!»


هیچ سهمی از موسوی نمی خواهیم


از وزیر کابینه ی مهندس موسوی در دوران نخست وزیری درباره ی کابینه ی میرحسین در صورت پیروزی احتمالی می پرسیم که می گوید: «این که کابینه ی آینده چه ترکیبی داشته باشد باید از خود آقای موسوی و ستادش بپرسید اما من و دوستانم هیچ بحثی با موسوی نداشته ایم و بنای ما هم این نیست که در این زمینه ها صحبتی کنیم. با خاتمی هم این حرف ها ر ا نزدیم. با موسوی هم درباره ترکیب کابینه اش گفت و گو نخواهیم کرد. اساسا هیچ سهمی هم از موسوی در صورت پیروزی نخواهیم خواست. اما ترکیب کابینه ی قبلی موسوی در دوران نخست وزیری اش طوری بود که همه ی اعضای این کابینه افرادی علاقه مند به نظام و انقلاب بودند و در عین حال از طیف های مختلف سیاسی تشکیل شده بودند. کابینه ی اول موسوی رسما دو طیف چپ و راست داشت. دو فراکسیون داشت که گاهی با هم جلسه می گذاشتند. دولت موسوی هم با هر دو طیف کار می کرد و برنامه هایش را پیش می برد. »


از نبوی درباره ی نحوه ی رفتار موسوی در کابینه می پرسیم که می گوید: «کاملا بی طرفانه و متعادل رفتارمی کرد. هرگز به نفع یک طیف یا علیه یک طیف دیگر وارد میدان نمی شد. البته در بعضی موارد دیدگاهش با یک طرف هماهنگ تر بود چون موسوی هم گرایش هایش در آن زمان گرایش های چپ اسلامی بود. اگر به دلایلی از یک طیف وزیری را تغییر می داد سعی می کرد وزیری از طیف مقابل را هم تغییر دهد.»


حمایت موسوی از محرومین، شعاری نبود


نبوی درباره ی مقایسه ی «دفاع از محرومین احمدی نژاد با دفاع از مستضعفان میرحسین» می گوید: نگاه به محرومین این دولت کاریکاتور نگاه به محرومین موسوی است. به علاوه این که هدف های این دو نگاه باهم فرق دارد؛ موسوی در دولت خود با جنگ طولانی و پرهزینه رو به رو بود و در آن شرایط کشور را می خواست اداره کند، به گونه ای که فشار به طبقات محروم جامعه نیاید، تمام تلاش خود را می کرد که قیمت ها بالا نرود و کنترل شود و هزینه ی زندگی افزایش نیابد. از آن طرف هم دستمزدها را بالا نمی برد تا نقدینگی در کشور افزایش نیابد. به همین دلیل در هشت سال دوران نخست وزیری موسوی افزایش حقوق خیلی محدود بود چرا که این کار باعث افزایش نقدینگی در کشور می شد و به دنبال آن تورم و گرانی می آمد. موسوی عمیقا و صادقانه اعتقاد به حمایت از محرومین داشت اما دولت نهم با هدف بقا و جلب حمایت مردم شعار حمایت از محرومین را مطرح می کنند؛ در یکی دو سال اول کار از یک طرف شعار تثبیت قیمت می داد و از طرف دیگر برای راضی کردن مردم، پول فراوان به بازار می ریخت و طی دو سال حجم نقدینگی را دو برابر کرد.»


سفرهای استانی مثل زمان شاه عباس!


نبوی کارهایی نظیر انحلال سازمان مدیریت و شوراهای عالی را به شدت غیرعلمی و بهت آور می داند و می گوید: «این دولت می خواهد مثل زمان شاه عباس سفر استانی برود تا اگر در جایی دید که جوی آبی تنگ است همان جا پول بدهد که آن را گشاد کند. این نوع مدیریت حتی در اواخر دوره ی قاجار هم منسوخ بود و حساب و کتابی در دخل و خرج کشور وجود داشت.»


این عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران تصریح می کند: «من گاهی از کارهای این دولت متعجب می شوم. مثلا اعلام می شود که در جلسه ی هیات دولت دویست مصوبه در مورد یک استان به تصویب رسید در حالی که یادم می آید در دولت مهندس موسوی تنها برای تصویب طرح صنعتی صنایع مس شهید باهنر کرمان در چند جلسه ی دولت و شورای اقتصاد بحث کردیم و قبل از آن هم چند ماه در وزارت صنایع سنگین و سازمان برنامه در این باره کار کارشناسی شده بود، چگونه یک دولت دویست طرح را در یک جلسه تصویب می کند؟! وقتی سازمان مدیریت و شوراهای تخصصی وجود نداشته باشند و وزارتخانه های تخصصی کمترین نقش را در تصویب این طرح ها داشته باشند این طور می شود. شنیده ام که قرار بوده بین قشم و بندر عباس یک پل معلق بزنند اما رییس دولت نهم در جا تصمیم گرفته که به جای پل یک تونل زیرآبی احداث شود؟!».


به نبوی می گوییم دولت میرحسین چگونه با فساد مبارزه می کرد؟ و اینکه آن دولت را با این دولت در مبارزه با فساد مقایسه کند که می گوید: «حیف است که دولت موسوی را با این دولت مقایسه کنیم. این دولت در شعار انتخاباتی مبارزه با فساد و نابود کردن مافیا را خیلی زیاد مطرح کرد و این که هزینه ی گلهای تزئین محل سخنرانی مسوولین تعداد زیادی را سیر یا هزینه ی ازدواج زوج های جوانی را تامین می کند و در عمل هیچ اتفاقی نیفتاده. گل ها تر و تازه تر در مقابل مسوولان فعلی هم هست، حتی جلسه ی سران قوا برای مبارزه با فساد تعطیل شد. اینها همه شعارهای انتخاباتی بود، الان دیگر کاربرد ندارد و تاریخ مصرفش گذشته. به همین دلیل است که مسوولان خیلی سخت می توانند شعار جدیدی مطرح کنند چون چیزی برای طرح ندارند.»


«میرحسین علاوه بر جلب آرای بخش مهمی از حامیان خاتمی، استعداد جلب بخشی از آرای طیف مقابل را نیز دارد.»

دید امنیتی و پادگانی محکوم است

اخبار ویژه

زمانی که معلم مورد تهدید و تحقیر قرار می‌گیرد، چگونه می‌تواند روحیه سرافرازی و شجاعت را در دانش آموزان به‌وجود آورد؟


به گزارش قلم‌نیوز، «میرحسین موسوی» در دیدار فرهنگیان ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهید رجایی و باهنر به بیان خاطره‌ای از شهید باهنر پرداخت و گفت: زمانی که به شهید باهنر پیشنهاد وزارت آموزش وپرورش داده شد، به حزب جمهوری آمدند. ایشان از اعضای شورای انقلاب حزب بود که برای وی آینده‌ای سیاسی تصور می‌شد. برخی در آن جلسه به شهید باهنر گفتند که پیشنهاد تصدی وزارت، مثل انداختن پوست خربزه زیر پا، برای زمین خوردن است؛ اما شهید باهنر به آنها گفت که قبل از انقلاب به این فکر رسیدم که با نفوذ در چند مدرسه می‌توانیم انقلاب کنیم، در حال حاضر که این پیشنهاد به من شده این پست را قبول می‌کنم؛ چون مهمترین پست در بین وزارتخانه‌هاست.


وی با بیان اینکه استدلال شهید باهنر از گفتمان انقلاب نشأت می‌گرفت، افزود: به‌دلیل فراگیر شدن گفتمان انقلاب و توجه به امر آموزش و پرورش بود که در ترکیب مجلس اول و دوم غلبه با معلمان بود.


نخست‌وزیر دوران دفاع مقدس گفت: برای حفظ پایه‌های اجتماعی، گروه‌ها و کمیته‌هایی تشکیل می‌شود که در رأس آنان معلمان حضور دارند. کاری نداریم که دولت به آن‌ها اعتماد دارد یا خیر، جامعه به معلمان بالاترین اعتماد را دارد و این امر حساسیت تعامل با معلمان را می‌رساند.


میرحسین موسوی در پاسخ به نماینده معلمان که نظر وی را در مورد دید امنیتی و پادگانی به آموزش و پرورش و معلمان جویا شده بودند، گفت: همانطور که قبلا هم گفته‌ام دید امنیتی و پادگانی را محکوم می‌کنم؛ چرا که هر کجا دید امنیتی بالارفته بیشتر ضرر و آسیب را دیده‌ایم.


وی ادامه داد: دولتی که ما تعریف کرده‌ایم، دولت خدمتگزار است و وظیفه‌ای جز آن ندارد. آموزش و پرورش می‌تواند به یک دستگاه انتظامی تبدیل شود که در این صورت باید با آن برخورد کرد.


به گزارش ایلنا، موسوی به موضوع تحجر اشاره کرد و گفت: تحجر یک معضل و مشکل اساسی است. امام خمینی(ره) در 2 سال آخر عمر خود به شدت در مورد اسلام ناب محمدی صحبت کرد تا تحجر را بکوبد. ایشان خطری را در این رابطه احساس می‌کرد که تنها مربوط به آموزش و پرورش نیست.


نخست‌وزیر دوران دفاع مقدس با بیان اینکه متاسفانه در راه‌های غیرعلمی می‌غلتیم، به موضوع مفقود شدن یک میلیارد دلار اشاره کرد و گفت: دولت در مقابل سوال مجلس مبنی بر اینکه این مبلغ در کجا صرف شده، پاسخی نداد. این نتیجه همان دیدهای غیرعلمی است که اعتماد مردم را از بین می‌برد.


وی گفت: زمانی که یک شخصی کارمند، یا کارگر که از مشکلات مالی و مسکن رنج می‌برد، این موضوع را می‌شنود، پیش خود می‌گوید مسوولان، این پول را چه کار کرده‌اند؟ اولین خاصیت این مساله بی‌اعتمادی مردم است. اگر پاسخی وجود دارد برای رفع این بی‌اعتمادی باید پاسخ و استدلال داشت.


میرحسین موسوی با انتقاد از تهدید و تحقیر معلمان گفت: در قدیم نگاه به معلمان به این گونه بود که معلم دانش آموز و نسل آینده را تربیت می‌کند. زمانی که معلم تهدید و تحقیر می‌شود، چگونه می‌تواند روحیه سرافرازی وشجاعت را در دانش آموزان به‌وجود آورد. دانش آموزی که شاهد کتک خوردن معلم خود است، اولین نتیجه‌اش سلب آزادی در مقابل دیدگان اوست.


وی افزود:‌ در صورتی که فضا را به سمت گفت‌وگو و تعامل با معلمان سوق دهیم و اراده‌ای در دولت نشان دهیم، فکر نمی‌کنم تشکل‌های معلمان مشکلی را از طرف دولت ببینند.


مهندس موسوی به مساله بودجه آموزش و پرورش اشاره کرد و گفت: یکی از مسایل مهم آموزش و پرورش مساله بودجه است. سهم آموزش و پرورش به‌دلیل فراوانی معلمان و اهمیت تعلیم و تربیت ایجاب می‌کند که در این راستا یک فکر اساسی صورت گیرد، چرا که این موضوع به دنبال خود مطالبات مختلفی را در پی خواهد داشت.


وی اظهار کرد:‌ در سال گذشته شاهد کسری وسیع در بودجه آموزش و پرورش بودیم که متاسفانه این مساله از دسته چندمی بودن آموزش و پرورش در دولت نشات می‌گیرد.


نخست‌وزیر دوران جنگ به اهمیت و تشکیل شوراها تاکید کرد و گفت: بر اساس هفت اصل قانون اساسی، ‌شوراها از ظرفیت‌های بالایی برخوردارند و آموزش و پرورش می‌تواند به خوبی از این ظرفیت استفاده کند.


وی ادامه داد:‌ واقعیت است که دولت نمی‌تواند به تنهایی از پس مشکلات آموزش و پرورش برآید. ما باید برای آن راهکاری انتخاب کنیم. به طور مثال می‌توان تأمین بودجه را از همین شوراها پیگیری کرد.


موسوی با تاکید بر اینکه دولتی بودن امور یکی از مشکلات اساسی جامعه است، اظهار کرد: شوراها امکانات وسیعی دارد که اگر رأی آوردم بخش قابل توجهی از کارهایی که دولت انجام می‌دهد و از طریق شوراها هم قابل انجام است، به آنها محول می‌کنم؛ چرا که معتقدم شوراها گره بسیاری از مشکلات را باز می‌کنند.


مهندس موسوی در پاسخ به این پرسش که آیا تمام ذخائر شما را قانون اساسی تشکیل می‌دهد، گفت: مشکل ما خوب اجرا نکردن قانون است. قانون اساسی ظرفیت‌های بالایی دارد. اگر مشکل ما اجرا نشدن اصل‌های آن قانون است باید پرسش شود که چرا به این اصول عمل نمی‌شود.


وی با بیان اینکه می‌توان برخی از اصول قانون اساسی را تغییر داد، گفت: این موضوع سابقه هم دارد؛ چرا که سال 68، 10 موردی که امام‌خمینی اشاره کرده بودند و مجلس بازنگری قانون اساسی به آن توجه کرد،‌ تحولات نسبتاَ عمیقی ایجاد کرد.


موسوی با تاکید بر حفظ حقوق شهروندی و اجرای حقوق بشر،‌ اظهار کرد: حقوق بشر، حداقل اجرای صوری قانون است. این اجرای قانون سبب کاهش نگاه امنیتی نیز خواهد شد.


وی درباره درخواست تشکیل پارلمان معلمان گفت: هیچ مشکلی با تشکیل این پارلمان ندارم اما باید وظایف و نسبت آن با آموزش وپرورش و مدیران مشخص شود. صرف تشکیل چنین پارلمانی در صورتی که نتیجه نداشته باشد، شایسته نیست.


مهندس موسوی به نظام مهندسی و نظام پزشکی اشاره کرد و گفت: زمانی که پزشکان در تهدید هستند، نظام پزشکی که برخاسته از جامعه‌ آنهاست، این مسایل را حل می‌کند. تشکیل نظام سازمان معلمان نیز می‌تواند نقش مهمی را در حل مشکلات جامعه فرهنگی داشته باشد.


موسوی در توضیح اینکه چرا تاکنون مواضع خود را نسبت به امر آموزش و پرورش تشریح نکرده است، گفت: وقت بنده کم بوده و تا امروز بیشتر به تشریح نظراتم در مسائل اقتصادی و سیاسی پرداخته‌ام. منتظر بودم تا در جلسه‌ای که در تاریخ یازدهم یا دوازدهم اردیبهشت ماه با معلمان دارم، مواضع خود را در مورد تعلیم و تربیت بیان کنم.


وی درمورد حضور زنان در عرصه‌های مختلف و قبول مسوولیت‌ها اظهار کرد: ما در مورد حضور زنان در موقعیت‌های مختلف با هیچ منع شرعی و قانونی روبرو نیستیم. تنها بحث عرفی است که باید آن را حل کرد.


مهندس موسوی در مورد فراموش شدن بازنشستگان گفت: بازنشستگان سرمایه‌های عظیمی هستند که باید با آنها به خوبی رفتار کرد.


وی در مورد مواضع اصلاح‌طلبی خود گفت:‌ من به امام،‌ انقلاب و قانون اساسی اعتقاد دارم و بر اجرای قانون ایستاده‌ام و می‌خواهم مشکلات مردم را بر اساس اجرای قانون حل کنم. مردم آزادی می‌خواهند و در عین حال اسلام، جمهوریت و سرافرازی کشورشان را می‌خواهند.


وی در پایان با انتقاد از عملکرد رسانه ملی گفت: در حال حاضر سکوتی در رسانه ملی مشاهده می‌شود که خوب نیست. بحث من آقای X یا Y نیست،‌ بلکه حرف من این است که این سکوت به نفع منافع ملی نیست. در کشور ما که رسانه‌ها محدود است از رسانه ملی این انتظار وجود دارد که شور انتخاباتی را در میان مردم به‌وجود آورد.


در ابتدای این جلسه برخی از نمایندگان تشکل‌های فرهنگی به بیان نظرات و مطالبات خود از رییس‌جمهور آینده پرداختند.
اکرمی وزیر آموزش و پرورش دوران دفاع مقدس طی سخنانی گفت: گواهی می‌دهم در زمان نخست‌وزیری مهندس موسوی، آموزش و پرورش اولویت داشت. در زمان ایشان معلمی کتک نخورد و تحقیر نشد و به زندان نرفت.


وی اظهار کرد: آموزش و پرورش باید در اولویت باشد و سرلوحه همه برنامه‌ها قرار گیرد. امر آموزش باید به عنوان محور توسعه مدنظر قرار گیرد.


مرتضی حاجی، وزیر آموزش و پرورش دولت دوم اصلاحات نیز طی سخنانی گفت: آموزش و پرورش نیازمند یک تحول فرهنگی است که اگر این تحول کیفی را می‌خواهیم، به یک معلم متخصص و دارای حرمت و منزلت،‌ نیاز داریم.


حاجی با ارائه پیشنهادی مبنی بر تشکیل پارلمان معلمان اظهار کرد:‌ داشتن اتحادیه معلمان کمک موثری است تا حرف معلمان شنیده، رسیدگی و پاسخ داده شود.
کمیجانی، نماینده مجمع فرهنگیان ایران اسلامی نیز اظهار کرد:‌ مجمع فرهنگیان ایران اسلامی هم به صورت مستقل و هم در قالب شورای هماهنگی جبهه اصلاحات حمایت خود را از شما اعلام کرده است.


وی با بیان اینکه یک میلیون و صدهزار معلم در کشور وجود دارد، گفت: این شعار هر ایرانی یک ستاد، هر شهروند یک همراه در جامعه معلمان مصداق دارد؛ به شرطی که مطالبات معلمان برآورده شود.


کمیجانی با بیان اینکه در جامعه فرهنگی کشور یک عدم اعتماد بوجود آمده است، اظهار کرد:‌ جامعه فرهنگی به گونه‌ای شده که معلمان، مدیران را قبول ندارند و مدیران بالاتر از خودشان را، که به نظر می‌رسد با تشکیل پارلمان معلمان این مشکل رفع شود.


باغانی نماینده کانون صنفی معلمان گفت: بنده به پنج سال زندان و تبعید محکوم شده‌ام. در این چند سال پنج هزار معلم دستگیر و به زندان و تبعید محکوم شده‌اند. دولت شما برای رفع این بحران چه کار خواهد کرد؟


وی ادامه داد: معلم چاپلوس و متملق به درد ایران نمی‌خورد. برای حفظ این نظام و انقلاب باید معلمانی سر کلاس‌ها حضور یابند که بتوانند با شجاعت حرف بزنند.


باغانی گفت: می‌گویند معلمی شغل انبیاء است. چه شده که این ادامه دهنده راه انبیاء را کتک می‌زنند و با تحقیر و ذلت با آنها رفتار می‌کنند؟


وی با اشاره به سخنان رئیس‌جمهور در مصاحبه تلویزیونی که در وعده اجرایی شدن قانون مدیریت خدمات کشوری از ابتدای سال 88 عنوان شده بود، گفت: یک ماه از سال 88 گذشته ولی هیچ تغییری ایجاد نشده است. شما برای قوانین مصوب مجلس که به تائید شورای نگهبان هم رسیده ولی اجرا نشده، چه برنامه‌ای دارید؟


حشمت هاشمی، نماینده سازمان معلمان ایران نیز گفت: آقای مهندس شما باید خود را برای شنیدن این نوع حرف‌ها آماده کنید، چرا که در سال‌های گذشته آنهایی که مسوولیت داشتند این حرف را نشنیدند یا توجه نکردند.


وی با بیان اینکه سازمان معلمان ایران از فرزندان اصلاحات است و در این مقوله کمتر تعارف دارد، اظهار کرد: شما در سخنانتان، خود را اصلاح‌طلب توام با اصول معرفی کردید؛ حال آنکه در برنامه‌ها و حتی مشاوران شما کوچک‌ترین نشانی از اصلاح‌طلبی نیست.


هاشمی گفت: ما مطالباتی داریم و در آن با کسی تعارف نداریم و تاکنون نیز بابت آن هزینه پرداخت کرده‌ایم. شما باید برای این وضعیت اسف‌بار توأم با تحجر توجه داشته باشید و برای آن راهکاری بیاندیشید. نزدیک به 100 سال حبس برای فرهنگیانی که به جرم تجمع در مقابل مجلس دستگیر شده بودند، حکم صادر شده است.


مصوری‌منش، یکی دیگر از نمایندگان معلمان در این جلسه نیز گفت: کاندیداها مسأله آموزش را حقوق فرهنگیان می‌دانند، در صورتی که آموزش و پرورش از تمرکز و دولتی بودن بیش از حد رنج می‌برد

هیچ گاه تا این حد به ملت ایران توهین نشده بود

اخبار ویژه

یک عضو هیات علمی دانشگاه و دکترای روابط بین الملل با اشاره به سخنرانی محمود احمدی نژاد در نشست "دوربان دو" و حواشی آن تاکید می کند هیچ گاه تا این حد به ملت ایران توهین نشده بود.

محمود احمدی نژاد که برای سخنرانی در دومین نشست ضد نژادپرستی سازمان ملل موسوم به "دوربان دو" به ژنو سفر کرده بود طی سخنانی در این نشست بار دیگر به انکار هولوکاست پرداخت و با حمله به اسرائیل ر آن را یک دولت نژادپرست خواند.

این سخنان احمدی نژاد سبب شد تا تنشی در این نشست ایجاد شود و دیپلمات های کشورهای غربی در اعتراض به آن محل برگزاری نشست را ترک کنند و برخی حاضران به کرات به نماینده ملت ایران توهین کنند.

در پایان این نشست برخی نزدیکان و همراهان دولت نهم اقدام احمدی نژاد دفاع از منافع ملی و توفیقی تازه در دستگاه دیپلماسی دولت ارزیابی کردند.

درهمین حال دکتر محمود دهقان درباره اینکه آیا سخنرانی احمدی نژاد در نشست "دوربان دو" و حواشی آن را می توان توفیقی برای دستگاه دیپلماسی دولت ارزیابی کرد به «فرارو» می گوید:« در طول سی سال گذشته و نه بلکه در طول دورانی که ایران به عنوان یک کشور در عرصه بین المللی مطرح بوده است در این سطح وسیع و هماهنگ چنین توهینی به ملت ایران نشده بود.»

وی می افزاید:« حال این سوال مطرح است که چرا علی رغم توصیه روزنامه همسوی دولت( کیهان )، رییس جمهوری در این اجلاس سخنرانی می کند و در حالی که هیچ کشوری در سطح رییس جمهور در این نشست حضور پیدا نکرده بود ایشان تصمیم می گیرند در این نشست شرکت کنند.»

این استاد روابط بین الملل ادامه می دهد:« وقتی اطرفیان آقای احمدی نژاد توهین به ملت ایران را یک موفقیت ارزیابی می کنند به عنوان یک کارشناس سیاست خارجی چه چیز می شود گفت، اگر واقعا این موفقیت است از این دست موفقیت ها فراوان می شود در سطح بین المللی به دست آورد. از همه جا ما را اخراج کنند هیچ جایی ما را راه ندهند، اگر اینها موفقیت است ماهم این را قبول داریم.»

وی در خاتمه با تاکید بر اینکه دیپلماسی یک علم است می گوید:« برای موفقیت در سیاست خارجی یک نرم وجود دارد، در علم دیپلماسی تاکید می شود که سیاست خارجی کشوری موفق است که مرتب در جهت منافع ملی اش دشمن ها را به بی تفاوت، بی تفاوت ها را به دوست و دوستان را به متحد تبدیل کند. این یک شاخص است اگر در عملکرد سه چهار ساله این اتفاق افتاده خوب سیاست خارجی ما موفق است اگر نیافتاده سیاست خارجی ما ناموفق است و بنابر این باید فکری برای آن کرد.»

اصولگرایان سرنوشت خود را ا با احمدی نژاد گره نمی زنند

عضو شورای مرکزی مجمع نیروهای خط امام با بیان اینکه اصولگرایان فقط به صورت ظاهری از احمدی نژاد حمایت می کنند، گفت: آنها نمی خواهند که آبرویشان را با سرنوشت دولت نهم گره بزنند.

حمید قزوینی در گفتگو با خبرنگار اصلاحات با اشاره به عدم حمایت صریح جناح اصولگرا از احمدی نژاد در این دوره از انتخابات و با بیان اینکه اصولگرایان به صورت یکپارچه تمایل به حمایت از احمدی نژاد را ندارند، گفت: این امر نشان می دهد که زمینه حمایت وی در جریان اصولگرا مناسب نیست.

وی با اشاره به مذاکرات فشرده اصولگرایان برای حمایت از کاندیدای واحد، افزود: آنها چشم امید به سرانجام خوب این مذاکرات دوخته اند؛ گرچه برخی تلاش می کنند کاندیدای دیگری از این جناح وارد صحنه نشود ولی در نهایت فرد دیگری در این جریان ظهور  پیدا خواهد کرد.

قزوینی اضافه کرد: در صورت عدم حضور فرد دیگری غیر از احمدی نزاد از سوی اصولگرایان، این جریان تنها نام خود را در لیست حمایت از وی می گذراند و انرژی و جدیت کامل را جهت جلب افکار عمومی به کار نخواهند بست.

این فعال سیاسی معتقد است: بخش زیادی از جریان اصولگرا به صورت علنی از احمدی نژاد حمایت می کنند ولی به طور مخفیانه به موسوی تمایل دارند و رأی خود را نیز به وی خواهند داد.

وی گفت: در انتخابات دوره قبل هم احمدی نژاد کاندیدای اصولگرایان نبود ولی با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه "باید به دولت فرصت فعالیت داد و بعد آن را نقد کرد"، سکوت و از دولت نهم حمایت کردند ولی بعد از چهار سال احساس می کنند که این دولت عملکرد قابل دفاعی ندارد.

عضو شورای مرکزی مجمع نیروهای خط امام یادآور شد: اصولگرایان با علم به اینکه احمدی نژاد دارای پایگاه مناسبی در افکار عمومی نیست، آبرو و ریشه خود را با سرنوشت این دولت گره نمی زنند